سؤال از نسوان
نوشته شده توسط امین در 20 مهر 1389چرا دختر جماعت فکر میکنه همیشه این پسره که باید دنبالشون بدو ِ
و همه ی لذت های جسمی و جنـسی رو پسر بدست میاره ؟
پ ن : البته توی مذهب و سنت ما ، دلایلی برای اینکه این پسره که باید بره دنبال دختر هست. ولی شمایی (واضحه که همه رو نمیگم) که میگین همه چیز برابره و داشتن و نداشتن معنی ای نداره (!) و گاهن با این همه قر و افاده تون خدا رو هم بنده نیستین، دیگه این ادا هاتون چیه؟
جامعهی ایران در حال گذار فرهنگیئه.
این گذار بیشتر برای دخترهاست که داره اتفاق میافته، چون آزادیهای پسر همیشه بیشتر بوده و حالا تحولاتاش هم کمتره.
اینه که یه عدهی خیلی زیادی از دخترها ( اونایی که نه هنوز کاملن مدرن شدن و نه هنوز سنتیان) بلاتکلیفان.
این اتفاقیه که توی این گذار میافته و حق کاملن با توئه به نظرم. حتا تضادهای خیلی بدتر و اساسیتر از این هم اتفاق میافته خیلی وقتا.
رضا قاسمی توی کتاب «همنوایی شبانهی ارکستر چوبها» یه فصل رو اینطوری شروع میکنه: “تاریخچهی اختراع زن مدرن ایرانی بیشباهت به تاریخچهی اختراع اتوموبیل نیست…”. تو از بوسههای باران مرحوم داشتیماش، الآن نیست وگرنه لینکاش رو برات میذاشتم. سرچ کنی پیدا میشه. خیلی خوب و دقیق و مختصر زده به خال.
حالا خودم سرچ میکنم پیداش کردم میذارم برات
«…تاریخچه ی اختراع زن مدرن ایرانی بی شباهت به تاریخچه ی اختراع اتومبیل نیست. با این تفاوت که اتومبیل کالسکه ای بود که اول محتوایش عوض شده بود ( یعنی اسب هایش را برداشته به جای آن موتور گذاشته بودند ) و بعد کم کم شکلش متناسب این محتوا شده بود و زن مدرن ایرانی اول شکلش عوض شده بود و بعد که به دنبال محتوای مناسبی افتاده بود ، کار بیخ پیدا کرده بود . (اختراع زن سنتی هم ، که بعد ها به همین شیوه صورت گرفت ، کارش بیخ کمتری پیدا نکرد ). این طور بود که هر کس ،به تناسب امکانات و ذائقه ی شخصی ، از ذهنیت زن سنتی و مطالبات زن مدرن ترکیبی ساخته بود که دامنه ی تغییراتش ، گاه ، از چادر بود تا مینی ژوپ .
می خواست در همه ی تصمیمات شریک باشد اما همه ی مسئولیت ها را از مردش می خواست . می خواست شخصیتش در نظر دیگران جلوه کند نه جنسیتش اما با جاذبه های زنانه اش به میدان می آمد. مینی ژوپ می پوشید تا پاهایش را به نمایش بگذارد اما ، اگر کسی به او چیزی می گفت، از بی چشم و رویی مردم شکایت می کرد.
طالب شرکت پایاپای مرد در امور خانه بود اما در همان حال مردی را که به این اشتراک تن می داد ضعیف و بی شخصیت قلمداد می کرد.
خواستار اظهارنظر در مباحث جدی بود اما برای داشتن یک نقطه نظر جدی کوششی نمی کرد. از زندگی زناشویی ناراضی بود اما نه شهامت جدا شدن داشت ، نه خیانت. به برابری جنسـی و ارضای متقابل اعتقاد داشت اما ، وقتی کار به جدایی می کشید ، به جوانی اش که بی خود و بی جهت پای دیگری حرام شده بود تأسف می خورد ….»
از اینجا برداشتم:
http://www.alakaj.blogfa.com/post-12.aspx
ببین، وقتی کلان و اجتماعی نگاه کنی میشه اینجوری گفت
چون زمان بر خواهد بود، انسان های مختلف با سطح فکر مختلف و مسلک مختلف هستن
اما در مورد یه شخص یا عده ی محدود، وقتی خودشون فکر دارن و خودشون تصمیم میگیرن
و خودشون باعث بوجود اومدن این مسئله میشن، که این حرف ها دلیل نمیشه
مثلن همین که این مریم ها اومدن گفتن که با حرفت موافقن، نمیفهمم یعنی چی!
خب رفتارهای فردی میتونه منشاء کاملن فردی داشتهباشه، میتونه هم منشاء اجتماعی داشتهباشه. تو هم توی متن میگی دختر “جماعت”. یعنی جمع بستی که من لازم دیدم از دید خودم توضیح بدم. این از این
اما اگه بحثات موردیئه من نمیتونم نظر بدم. همون آدم باید بگه چرا این کار رو میکنه. به عقیدهی من اشتباه میکنه به هر حال. و در هر صورت تو باید بدونی اون نماد “دختر جماعت” نیست که بشه تسریش داد به همه.
اگه موردی و خاص نبوده باز بحث خواسته ناخواسته اجتماعی میشه. مریمها هم اگه نظر من رو تایید کردن به خاطر همینه که تو خودت “اجتماعی” کردی مخاطب رو
یعنی تو میگی طیف وسیعی از این اجتماع این ویژگی رو ندارن؟
من اتفاقن قبول دارم طیف وسیعی این ویژگی رو دارن، و دقیقن به همین خاطر اول از همه ماجرا رو “اجتماعی” بررسی کردم. تعداد اون قشر گیرکرده بین سنت و مدرنیته خیلی بیشتره تا اونایی که تکلیفشون مشخصه.
بحثی هم نبود، توی کامنت اول گفتم حق با توئه. فقط دلیلای که به نظرم میرسید عامل این ماجراست رو توضیح دادم. به خصوص این توضیح لازمه چون توی جامعهی مجازی نسبت اون وسط-گیرکردهها به طرز عجیبی کم میشه. اینجا با تحصیلکردههای بیشتری (تحصیل آکادمیک و شعوری، توأمان) روبهرو ایم که به این چیزا فکر میکنن و خودشون رو اصلاح میکنن.
کامنت اول حرف خوبی زد.
منم مثل تو این سوال رو دارم. جوابشو و مهم تر از اون راه حلش رو فهمیدی به منم بگو!
بالا یه چیزی گفتم
1. احتمالا خیلی با جامعه ارتباط نداری که اینو میگی. الان تقریبا ارتباط ها از جانب دو طرف شروع میشه
2.کامنت اول و دوم راسته
3. دخترا زودتر میبرن. از عاشق موندن نه، از جنگیدن براش. نمیتونم بگم ذاتیه یا اکتسابی ولی هست برا همین ریسک نمی کنن و نمیرن دنبالش چون آسیبی که میخورن شدیدتره
کامنت مریم http://ut0pia.blogfa.com
.
من بقیه دخترا رو نمیدونم
چون خودمم این نسل جدید رو درک نمیکنم حالا چه برسی به شما
ولی اینو میدونم که هرچیزی متعادلش خوبه
هم خواستن و هم خواسته شدن!
به نظر شما متعادل هست؟
چطور میشه این تعادل رو ایجاد کرد؟
توی اون نسلی که شما میشناسینش چطور بود؟
هر کی همچین حرفی میزنه کرسی شعر گفته!
اینطوری نیست یعنی؟
نه نیست.
زیر نظرمو نوشتم
من فقط میتونم بگم دختری که ادا اصول و افاده نداشته باشه، دختر نیست!!
این چیزا جزوی از ذات دخترونه س.
این که دلیل نشد
هرچیزی حدی داره، خوبی داره، بدی داره، شرایط داره، دلایل داره
بنده هم نظر شوهرم
علاوه بر اینکه شاید اگه این متنو تو نمیذاشتی من فکرم بازتر میشد.الان به هیچ وجه این از جلوی فکرم نمیره کنار که این متنو کسی نوشته که اگه یه دختر بیفته دنبالش مثلا، میاد همینجا میگه دخرتم دخترای قدیم!تقبیح اگه نکنه، مسخره رو حتما می کنه
دیگه امین ما دو ساله تو رو میشناسیم،نیای بگی همچین حرفی نمیزدی و …:دی
آره البته اینم هست :دی
منتها اگر بخوایم فرض کنیم که حرفو بگیریم نه گوینده اون وخ دید محدود نمیشه
خب از نظر من همون مسائل سنتی و مذهبی وجود دارن
نمیگم هرچیزی که از قبل وجود داشته لزومن خوبه
اما خیلی هاش خوبه و بقیش رو هم باید اصلاح کرد و نه اینکه کلش رو از بین برد
من نظر طیف مخالف رو پرسیدم
نظر خودم معلوم بود یا حداقل الآن فهمیدیش
نظر شماها چیه؟
نظر منم تقریباً گفته شد. هر کس همچین فکری میکنه حرف مت زده نه حرف از روی شعور و شناخت. همه چیز دو طرفهس، عشق، ثکص، سختی و الی آخر
اول که اصلاً برابری زن و مرد از نظر من معنا نداره، چون زن و مرد در ذات و طبیعت برابر نیستن اما تعادل و عدالت چرا! این رو قبول دارم که متاسفانه بیشتر وقتها جامعه ازش تهیه و تو شرایط مطلوب یه زن نمیتونه پتانسیلاشو استفاده کنه یا حداقل به این آسونی نمیتونه.
در مورد خود پستت هر کس گفت لذت جسمی و ذهنیی یه رابطه یه طرفهس یا تا حالا اون لذت رو تجربه نکرده یا هنوز تو افکار دخترای 14 15 ساله گیر کرده که فکر میکنه همه دنیا جمع شدن به اون ظلم کنن و اصلاً طبیعت خلقتش سرویس دهیه. اینکه واضح و مبرهنه حرف مفته..
در مورد عاشقی و دنبال رفتن هم من قبول ندارم که لزوماً این وظیفه پسره یعنی یکی باید بشینه هی ناز کنه یکی بیاد ناز بخره بعد یه لشکر فامیلو راه بندازه تا بهش ثابت کنه من تو رو میخوام. هر چند شاید عرف و سنت ما اینو بگه که مطرح شدنش از سمت پسره و به نوعی هم درسته چون طبیعت دختر یه جور غرور و حجبی رو همزمان داره و طبیعت پسر جور دیگه س. اما اینم وحی منزل نیست. شخصاً عقیده دارم وقتی دلت با کسی وارد ماجرایی میشه، و به جایی میرسه که باید بیان شه وگرنه کار سخت میشه، باید گفته شه حتی اول از طرف دختر و حتی با اصرار دختر. شاید عاشق اول دختر باشه و بعد پسر جلب شه بهش. منتهی موضوعی که اینجا هست اینه که اگر تو همچین ماجرایی نه از طرف پسر بیاد ضربه ش برای دختر سنگین تره تا نه رو پسر بشنوه. با این حال بازم به نظرم ربطی نداره مهم اینه که در یه ماجرای عاطفی درگیر شدن نه زشته نه عیب که آدم از فاعل بودن توش هراس داشته باشه
با قسمت نقل از کتاب همنوایی که بالا نوشتن هم موافقم. یه مشکل بزرگ جامعه ما همین گیر کردن بین سنت و مدرنیته ست چه تو بعد جنسـی چه روابط عاطفی و چه مذهب.
من مثل دوستان بالایی شناخت زیادی از جنس مخالف ندارم ولی پیشنهاد می کنم کتاب فاطمه فاطمه است دکتر شریعتی را بخوانید هر چند قدیمی است ولی پاسخ خیلی از سوال های شما در مورد زن ایرانی را در اختیارتان می گذارد
بعضی چیزها توی کتاب نمیان
بعضی چیزها هستن، اما معیار نیستن. حتا درست نیستن
برای همینه که بعضی چیزها توی آدما هستن، توی جامعه هستن، توی بحث هستن
از کتاب میشه نتیجه گرفت و به جمع بندی رسید، اما با کتاب نمیشه بحث کرد
نظر شخص شما چیه؟
اتفاقا تعداد خواستگاری دخترها از پسرها که بیشتر شده!!!
یا لا اقل برا من اینجوری شده:D
شده یه بار آدمیزادی توی بحث شرکت کنی و نظر بدی بدون :دی و غیره مهدی؟ توروخدا! نظر بده خب بچه
اتفاقا این اولین باری بود که جدی بحث کردم!!!
تعداد خواستگاری هایی که به طور رسمی و غیر رسمی از من شده بیشتر از تعداد خواستگاری های رسمی و غیر رسمی هست که من از جماعت نسوان کردم!!!
حالا تو بگو این دونقطه دی نداره؟
اگر نداره بگو نداره!
اگرم داره هم بگو داره!
خب وقتی بحث دور همی و خنده ست چرا :دی داره
اما وقتی خودتی، نه. نداره
در ادامه باید گفت که: شاعر میگه:
خوردنی ها کم نیست…من و تو کم خوردیم…من وتو کم…
هوم…؟!
من جدی جدی نمی فهمم کی همچین حرفی رو زده تو این بازی هیچ کس بیشتر یا کمتر از اون یکی لذت نمی بره اگه درست اتفاق بیافته!
حالا اینکه من قدر یه پسر لذت می برم دلیل میشه هر کی گفت سلام من برم باهاش بخوابم؟
این چرندیات شما پسرا دارید می گید که راحت کارتون رو بکنید برید سراغ یکی دیگه!
من فکر کنم شما اشتباه متوجه شدید منظور لدتش نیست منظور اینه که بعدش شما ها خیالتون راحت میشه بعد دختره رو با یه عالمه احساس و شکنندگی ول می کنید میرید!
اینم که گفتم تجربه ی شخصی دارم یعنی کلی از دوستام رو دیدم که …
کلا شما پسرای ایرونی بی رو در وایسی یاد نگرفتید که مسئولیت کاراتون رو قبول کنید تقصیر هم ندارید بلد نیستید!
دخترا بلدن؟
فقط پسرا اینو میگن؟!