محصول مشترک

تصور کنین همه مون با هم تو یه دبستان بودیم! چه بلاهایی سر اون مدرسه و معلماش و خودمون می اومد؟؟

:D

پی نوشت: هم اکنون نیازمند نظراتتان هستیم!

khaterat

این پست دارای 54 نظر است

  1. مریم بانو

    اول اول اووووووووووول
    :دی
    :ذوق
    :جیــــــــــــــغ

  2. مریم بانو

    امین من مطمئنم تو همش می رفتی برای بزرگترات زبون درازی می کردی، بعد که می اومدن بزننت، می اومدی به من پناه می آوردی که من به جات بزنمشون
    :دی

    1. امین

      آرنولد که میگفتن تو بودی؟

      1. مریم بانو

        من مریمشونم
        :دی

  3. مریم بانو

    تازه مطمئنم من که می رفتم زیر میز دیکته بنویسم و تقلب کنم، تو از بالا می دیدی به معلممون چقولی می کردی

    :دی

  4. ابنوس

    من که زود به جرم قتل تو دستگیر می شدم می رفتم از اونجا

    1. امین

      یعنی طرف یه بار در طول تاریخش (!) برا آدم کامنت بذاره بعد اینو بگه
      دیالوگی هم میمونه آیا؟!

  5. مریم بانو

    البته فکر کنم یگانه از اونایی میشد که همش موهای منو می کشید و هی هی هی بهم می خندید

    :دی

  6. علي

    میگم برو تو سایت گینس خودتو معرفی کن، احتمالا به عنوان آپ کننده ترین وبلاگ ثبت میشی
    ;)

    1. امین

      نمیدونم! یه عکس بود توی پک عکس!

  7. امین

    بی ربط:
    پنجشنبه ناظم دبیرستان به بچه های پایه ی ما گفته بود تجمع نکنن!
    از اون موقع به بعد همه ی بچه ها همه باهم میرن یه جا!
    زنگ تفریح ها یهو کل پایه میره سمت دستشویی، یهو میرن ته حیاط و …
    :))
    ———
    پسورد یه فایل رو فراموش کردم
    حساب کردم دیدم اگه فقط عدد و حرف انگلیسی و به طول 6 حرف باشه
    تعداد حالات ممکن برای حدس زدن میشه
    56,800,235,584
    !!
    :((

    1. مریم بانو

      اگه ماها با هم همکلاسی بودیم و ناظممون چنین چیزی بهمون می گفت، وقتی همه ما می خواستیم بریم یه سمت تو مث بچه ننرا وای میسادی سر جات

      :دی

    2. سعيد

      از ویژگی های دوره حاج امید…
      حاجی اراده کنه میتونه کودتا کنه اونجا، من چن بار بهش گفتم

        1. سعيد

          من اون موقع یادم رفت بگم. توی پیام دیگه ریفرم اینا جواب نمیده، مخصوزن حالا که برادران انجمنی انقلاب مخملی راه انداختن دارن مارو یکی یکی میمالونن به هم. میخوام به حاجی پیشنهاد بدم بگیرتشون باهاشون حرف بزنه که به جمع بندی برسن بیان نماز خونه جلو همه اعتراف کنن…

  8. مریم بانو

    ولی امین من همیشه دم در منتظرت می موندم تا با هم برگردیم خونه
    :X

  9. مریم بانو

    تازه صبح ها هم حتماً با مریم می اومدم مدرسه
    اون جوری روز خوبی می داشتم
    :X

    1. marya

      اوهوم!…چه خوب میشدا!

  10. سعيد

    نیکولا کوچولو…

    1. امین

      ادامه بدیم پست رو! باحاله خداییش!

      1. مریم بانو

        :X

        :-*

  11. سعيد

    ولی واقعن فک می کنی دبیرستانی که ما گذروندیم و دانشگاهی که الان داریم میگذرونیم خیلی متفاوت از اینجاس؟
    دانشکده ما رو یه لحظه تصور کن، وقتی علی و کوروش جلوی در دارن فیریزبی بازی میکنن، بهنوش روی صندلی استاد نشسته و توی کلاس داره قام قام بازی میکنه، من و مریم داریم توی سر و کله هم میزنیم، بچه های انجمن به خیال اینکه بردشون قشنگ میشه دارن با تکه پارچه و گل پلاسیده تزیینش می کنن و…

    1. امین

      اولن هیچوقت مثل هم نمیشن
      بعدشم تو و مریم و مریم اینجوری این حالا!
      همه که اینطور نیستن!! :(

      1. marya

        الان می تونیم فخر بفروشیم به تو!:دی
        پاشو ایام فراغتتو بیا یونی ما دلت وامیشه.اصلا دیگه جمعمون جمع میشه!

        1. امین

          که چی؟ تابلو ِ بابا! سعید هم میگه

          1. سعيد

            این که میگی تابلوه، دقیقن از بیخود ترین بهونه هاییه که میشه آورد، یه بهونه بهتر پیدا کن.
            ضمنن یه کمی هم شبیه همون دلیلیه که بعضیا میگن “فیس بوک خز شده…”

            1. امین

              جدن فک کن مثلن من هفته ای یه بار بیام اونجا
              ملت چی میگن؟؟

              1. سعيد

                اولن اونجا اونقد خر تو خره که هیشکی اون یکیو نمیشناسه
                ثانین اونایی که تو رو میشناسن، خودشون اینکاره ان
                ثالثن، اصن تو واسه حرف ملت ارزشی قائلی؟!
                لوس

              2. marya

                هیچی نمیگن.اونجا صاحاب نداره!

  12. marya

    من می شدم مبصر کلاس همه تونو می شوندم سر جاتون!مریم و امین شیطونی می کردین خودم می رفتم اسمتونو می دادم دفتر ولی خب بازم در مواردی شیطونی می کردم کنارتون! یگانه احتمالا میشد دست راستم که بتونه حریف شماها بشه چون من یکی زورم به هیچ کدومتون نمی رسه!
    … خوب بود امین! تصور همکلاسی شدن با شماها خیلی جالبه.تو اون بچه بازی های دبستان مخصوصا!
    ولی احتمالا با همه تون یه بار مچ می انداختم.آخه این کار خیلی خوبه!ادم احساس قوی بودن میکنه!D:
    سعید راس میگه.بیا ببین کلاس ما چه خبره!

    1. امین

      عمرن! اولن یگانه با ماهاس
      بعدشم مگه سعید و مریم مردن؟! :دی
      البته سعید مثه آدم شیطونی نمیکنه!

      1. سعيد

        حرف بیخود نزن پیامی! بگم بعدافطاری چه بلایی سر حسن آوردی؟! :دی

        1. امین

          :-”

          ضمنن مثه آدم یعنی همون خفن و وحشیانه و اینا!!

    2. سعيد

      مریم میشد مبصر کلاس، بعد هی جیغ میزد هیشکی بهش گوش نمی کرد و شیطنت به قوت خود ادامه می یافت(مطابق حال حاضر) بعد میرفت دفتر، از اونجایی که مسئولین یه مدرسه باید خیلی خل باشن که ماها رو با هم ثبت نام کنن پس ناظم هم بهش گوش نمی داد و خودش میومد توی شیطونیمون شریک میشد (یه چیزی تو مایه های دکتر وثوق و اینا…)

      1. marya

        ببین من تو مدرسه مون به فروختن ادمایی که لجمو در می اوردن معروف بودما!شک نکن تو یکی رو همون اول تحویل دفترت می دادم!
        ولی خب اگه شیطونیتون بهم می چسبید شریک می شدم بعدم کاری می کردم هیشکی هیچی بهتون نگه!

        1. امین

          :-? Hm…

  13. سرور

    hatman kelasamo avaz mikardam :D.. nemidunam chera tu harkelasi ke man budam un kelas hamishe bi nazmtarino bi adab tarin kelas bud manam shar budam kami ama chon darsam khub bud nemitunestam behem gir bedan :)) … ama tahamole shoma ye maghule digast :D

    1. امین

      :)))
      بچه پررو!
      .
      منم همینطور بودم! شر بودم اما شرور نه! درسم هم خوب بود و معمولن با معلم ها خوب بودم اما گاه گداری هم واحد ِ راهرو پاس میکردم! :-“

  14. سینا

    تنها کاری که با دوستان تو هر دوره مدرسه انجام میدادیم چیزی جز خرابکاری شرارت نبوده!!
    حالا هم اگه با هم بودیم با این سنمون که راه خرابکاری رو بهتر یاد گرفتیم احتمالا اون مدرسه رو نابود میکردیم!!

  15. عاليجناب هايپ

    hese ajibi behem mige amir hossein teimory va hamid abdolahan
    va zoonjayi ke man mamolan eshtebah nemikonam
    mitouni az hamin hala tageshon koni

  16. samira

    man ke payeye atish sozondan bodam.
    makhsosan inke ye khalafi bokoni bad khodet beshini negah koni o her her bekhandi
    dar zemn on vasat bishtarin kasiam ke aziat mikardam mr saeid bod
    salam arz shod amo saeid
    D:
    D:
    D:

  17. samira

    in che aksie?
    ki goft be jaye man tasmim begiri kachal khan????? han han

  18. محمد

    وااااااااااااااااااااااای
    چقدر کامنت برات اومده
    آقا قبول نیس
    .
    .
    .
    .

  19. محمد

    اگه برمیگشتم دوران ابتدایی
    برای همه ی شما ها تو دفترای مشق و ریاضی تو کامنتای جفنگ مینوشتم
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    1. امین

      چه هدف مقدسی از بازگشت داریا!! :دی

  20. Leo

    معتفد ام که هیچ ایرادی پیش نمی اومد و همه با هم درست بزرگ می شدیم [همین طور که الان] تموم می شد و همه مثل الان لا هم غریبه می شدیم…

    1. Leo

      ویرایش کن : با هم غریبه می شدیم…

دیدگاهتان را بنویسید

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.