اونوقت ها وقتی معلم زبان میخواست تفاوت love و like رو بگه، میگفت لاو ۱۰۰% ِ و لایک و ۶۰%
اما هیچوقت کسی نتونست واقعن تفاوت عشق و محبت رو توضیح بده
یادمه توی کامنت های یکی از پست های مریم ، وقتی گفتم ازدواج نیاز به عشق نداره، فقط نیاز به علاقه داره و یه سری اشتراکات، تقریبن همه با من مخالفت کردن. اما
واقعن مرز بین علاقه (دوست داشتن) و عشق کجاست؟
چطور و کجاست که این دوتا از هم جدا میشن؟
چیه که یکی از این دوتا رو خاص و ویژه میکنه؟
وجه تمایزشون چیه؟
کدوم واقعی تر و پایدار تر و سازنده تره؟ …
———-
مرده ی این عکسیم که اینجا گذاشتم!!
من یه چن وقته که ناخواسته همه جا اول میشم
D:
کمی تا قسمتی موافقم که نمیشه مرزبندی کرد، اما نمیشه گفت فرق ندارن. مهمترین ویژگی توی عشق اینه که دغدغه ذهنی آدم بیشتره، یعنی محبت اون قدر شدیده که آدم نمیتونه بهش فک نکنه، گرچه در حالت عادی این طور نیس
چیزی که دوس ندارم اینه که عشق اصولن بعد چن وقت عوض میشه، به چیزای دیگه، مث محبت های همیشگی ما به اعضای خانواده، یا حتی اگه خیلی قوی باشه، شاید بی رنگ نشه، اما دیگه اون حالت اولشو نداره. به قول یکی از استادا هرکی یه چن سال از عمرشو پی عاشقی سرگرمه… دوس ندارم از این حرفا بزنم، مرض داری؟ هی بهت می گم بریم پارک، هی بپیچون. اه
1.دیوونه!چه کار خوبی کرده اسه لینک عکسه.دوستانی که میان این پستو می خونن یه کلیک رو عکس بکنن… مرسی پسر
2.الان حوصله ندارم جواب همه شو بدم.البته من و مریم و یگانه قبلا تو رو توجیه کرده بودیم یه کم ولی ظاهرن نمی خوای هدایت بشی!ولی حالا…
ببین آدما وقتی عاشق یکی میشن تلاش می کنن هر کاری بکنن تا عقایدشون،رفتارشون و هر چیزی که تو رابطه شون هست جوری باشه که مطابق تفکرات و انتظارات طرف مقابلش باشه ولی تو دوستی های معمولی آدم خیلی راحت از دوستش انتقاد می کنه و هیچ الزامی برای مثل اون شدن یا تلاش برای جلب رضایتش نداره.
ببینم تو یه کار قرار بود بکنی.یه اس ام اس دادن اینقد سخت بود؟
فرقش اینه که مثلاً اگه الان تو به دختر همسایه تون بگی آی لاو یو پس می افته اما اگه بکی آی لایک یو می گه حرف دهنتو بفهم !
تعیین مرزش آسون نیست شاید بشه گفت این خود تو و احساس توئه که این تمایز رو می فهمه نه هیچ خط کش دیگه ای! در ضمن جاذبه هایی که یه آدم از هر لحاظ از نظر عاشق داره متفاوته تا زمانی که بهش صرفاً محبتی داری ! یو نوُ
امین امین امین عکس ِ پستت خداااااااااااست
خوب در این وادی این جانب حرف بسیار برای گفتن دارم :
در ابتدا باید عرض کنم که ، محبت و عشق به هم ربط دارن اما در نهایت دو تا چیز متفاوتن ، حالا چرا !؟ اول باید بگم من مخالفم که محبت وقتی زیاد بشه می شه عشق چون محبت زیادی معمولن کارش به دخالت و کاسه ی داغتر از آش شدن می انجامه در بیشتر مواقع اما عشق یه حال دیگه ای داره ، هر احساس ِ شدیدی رو هم بهش عشق نمی گن ، درسته ما خیلی از لفظ عاشقتم استفاده می کنیم اما اصولن خیلی سطحیه واصلن اون معنیه عمیق رو نداره ، تو یدونه از پستام تو 360 هم گفته بودم و عشق رو تفسیر کرده بودم .
.
حالا یه چیزی هم بگم بد نیست ، اصولن تشخیص این دو تا مورد بستگی به جنبه ی آدم داره ، بعضیا تا کوچکترین محبتی بهشون می شه یا چه می دونم کمکی از طرف جنس مخالف بهشون میشه هوا ورشون می داره که طرف عاشق دلخستشونه ، و یه خورده که چشم بچرخونی می بینی دورو برمون از این آدما کم نیست .
.
حالا می رسیم به اونجایی که چه جوری باید مرز اون دو تا رو تشخیص داد ، خوب لحن حرفا ، حالت نگاه ها ، نوع رابطه اصلن کلن فرق می کنه ، خوب البته گاهی با هم اشتباه گرفته می شن چون ما واسه دوستامون خیلی کارا می کنیم ، خیلی حرفا زده می شه ، با سعید موافقم وقتی عاشق یکی می شی همش بهش فکر می کنی ، مدام جلوی چشمته ، مثلن صبح که از خواب پا می شی چشماتو که باز می کنی اولین کلمه ای که تو ذهنت نقش می بنده اسمشه ، تو کل روز باهاشی ، ازت جدا نمی شه ، یا به فکر بدست آووردنشی یا به این فکر که چه جوری خوشحاش کنی ، بیشتراز هر کسی براش نگرانی ، اما تو یه رابطه ی دوستی ِ معمولی اینجوری نیست ، اون طرف برات مثل آدمای دیگه است ، دوسش داری براش نگران می شی ، برای خوشحالی ایش تلاش می کنی اما دیگه خودتو به آبو آتیش نمی زنی .
اِهِم ، اگه باز هم سوالی داشتید بپرسید بنده با جواب های بسیار روشنم در خدمتتون هستم
.
.
:دی
میدونستم واسه این پست یه منبری میری که روی هرچی آخونده کم میشه D:
بالاخره هرکی توی یه زمینه تخصص داره
امین پیجت چه مرضی گرفته ؟
@ سرور : =)))))))))))) ، یعنی اصل حرفو زدیا
چاکریم
B-)
امین جان ، تا هفته ی بعد صبر کن من خودم که اوومدم تمام مشکلاتتو حل می کنم ، غصه نخور باشه ؟
آفرین !
.
.
===================================
.
حرف جدی :
امین گاهی وقتا یه کارایی می کنی ، نمی دونم خودت می دونی یا نه اما باعث می شه آدم دیدش عمیق بشه ، نمی دونم منظورت از لینک عکس چی بود اما واقعن منو برد تو فکر واقعن چیز جالبی گفتی…
.
مرسی
فرقش رو وقتی می فهمی که به مشکلات و سربالایی های زندگی برسی. اونجاس که فقط باید با عشق حرکت کنی تا به مقصد برسی. اگر دوست داشتن خالی باشه کم میاری. چون توقع پیدا می کنی و اگه به چیزی که می خوای نرسی کم میاری. ولی عاشق پاکباز که باشی هرچقدر هم که سختی بکشی باز کم نمیاری و به مسیرت ادامه میدی. باید زندگی آدم ها رو ببینی که اینو درک کنی. منی که شونصد تا خواهر برادر دارم از این چیزا زیاد دیدم. :) امان از تجربه!
راست میگه
منم شونصد تا خواهر برادر دارم
اینا گکه مریم میگه رو قبول دارم
تازه
خواهر کوچیکه رو هم تا هفته ی دیگه میفرستیم خونه ی شوووهر
آره داداش!!!ه
:دی
اخرین سوالت خیلی جای بحث داره ف من فکر می کنم دوست داشتن و عشق جفتشون سازنده است ، خوب آخه عشقی واقعیه که تو رو بسازه ، اما اون ویرانیی که در عشق هست در دوست داشتن نیست ، تو با تمام و جودت می تونی دوست داشته باشی ولی وقتی بخوای که دوست نداشته باشی یا بخوان که دوست نداشته باشی ضربه ی بدی نمی خوری ، اما وای به وقتی که تو با همهی جونت عاشق یه چیزی باشی هر مشکلی که پیش بیاد انگار بدترین اتفاق دنیا افتاده ، همه چی رو سرت هی خرابه ، خودتو ته خط می بینی ( چون از همه چیزت مایه گذاشتی ، چون با تمام جونت رفتی جلو) اونجاست که بعضیا دیوونه می شن ، بعضیا دق می کنن و میمیرن ، بعضیها تا آخر عمرشون تو همون نقطه می مونن !
.
واسه همیناست که می گم دوست داشتن سازنده تره منطقی تره ،
.
بعدشم ر کنار همه ی این حرفایی که من زدم یه چیز دیگه هم هست گاهی وقتا دوست داشتنا یه جوری می شه ه تبدیل به عشق می شه ، نه اینکه ته ِ تهش عشق باشه نه ، حسو حالش عوض می شه ، به نظرم این عشق پایدارتره .
هر وقت معنی درست عشق رو فهمیدم میام میگم اینا با هم چه فرقی دارن
هم دوست داشتن
هم عشق
پر از مسئولیتن
خب البته مسئولیت در عشق بیشتر و خفن تره
فداکاری در عشق بیشتر مطرحه تا در دوس داشتن
اصلا به قول زیست شناسا :
عشق
نمونه ی جهش یافته ی دوس داشتنه
.
.
حس مالکیت
تو عشق خیلی خودشو بروز میده
ولی تو دوس داشتن کمتر میبینمش
و عشق
لامصب همیشه بی خبر از راه میرسه
Pingback: تضاد
امین اینجا دیگه باید بگم تو همون پدر امینِ مقدسی !
.
نداشته باش عذاب وجدان ، بالاخره باید یه سری چیزا برات روشن شه ، تو بین خیلی چیزا گیر کردی !
خاصیت ِ زندگی
من اینو که برا ازدواج علاقه لازمه نه عشق ، رو قبول دارم ! اولین دلیل اینه که عشق درست رو علاقه با گذشت زمان می سازه ، دومی اینه که عشقی که در پی علاقه به وجود نیاد ، عشق ضربتیه یهو میاد ، یهو می ره ، به درد نمی خوره…
قشنگ گفتی
خوب بود یه خورده عکساتوزیاد کن