داستان

+ یه داستان برام تعریف کن

– چجور‌ داستانی؟

+ یه داستانی که پایانش خوش باشه

– چیزی به اسم پایان خوش نداریم
همه پایان ها غم انگیزن

+ پس یه داستان خوش تعریف کن
ولی وسطش تموم ش کن…

ادامه خواندنداستان

Home isn’t always a place, is it?

وقتی چیزهای بزرگ از کنترل خارج میشن
روی چیزهایی که درست جلوی رو ت هستن و دوستشون داری، تمرکز کن

طوفان تمام خواهد شد…

ادامه خواندنHome isn’t always a place, is it?

تاریخ

جنگ پایان یافته است
ما در آن برهه‌ی شیرین هستیم، که همه موافقند
… که اتفاقات هولناک اخیر را تکرار نکنیم
البته، ما موجوداتی بی‌ثبات و احمق هستیم
که حافظه‌ای ضعیف
و استعدادی عالی برای نابودی خود داریم
ولی خدا را چه دیدی؟
شاید این بار درس عبرت گرفتیم…

ادامه خواندنتاریخ

دیالوگ: ماندن

– زندگی مشترک طولانی‌ای داشتی؟
+ نه به اندازه کافی طولانی… ۴۲سال
– وای! چطور بود؟
+ میدونی… وقتی مردم میگن که میخوان با همدیگه پیر بشن؟
– اوممم
+ خب، ما اینطور بودیم
وقتی ۲۰ ساله بودیم، همدیگه رو دیدیم
من ۲۰ سالم بود
اون ۱۹ سال
و چیزی که خارق العاده بود
این بود که اون واقعاً عوض نشد
انجام دادن این کار سخته
طوری زندگی کرد، انگار چیز ساده‌ایه
همیشه… حتی اگه نبود
—————–
فکر کردم میتونم انجامش بدم
فکر کردم میتونم اون مردی باشم
که بهت گفتم…
که میشم
…و بعدش، یه جایی در مسیر زندگی‌مون
فکر کنم تو رو از دست دادم
اما در واقع این من بودم… من گم شده بودم…
این دنیا خیلی گیج کنندست
و من برای لحظه‌ای گند زدم
و حالا دارم میبینمت که آماده‌ای که همه چی رو بخاطر من از دست بدی
اجازه نمیدم این اتفاق بیفته…
دوستت دارم
و اگه اجازه بدی، خیلی بهتر از قبل خواهم بود…

The Intern 2015 movie tazad blog
The Intern رو ببینین :)‏

ادامه خواندندیالوگ: ماندن

دیالوگ

آیا خود او… خود واقعی او، کافی بود؟
این بار جادویی نبود که کمکش کند
شاید این بزرگ‌ترین مخاطره‌ای باشد، که ما به آن دست می‌زنیم
اینکه ما را آن طور که هستیم، ببینند

——-

یکی از کنایه‌های افسرده کننده‌ی زندگی، اینه که

افرادی که به دنبال قدرت هستن ،برای بدست آوردنش کاملاً مناسبن
و برای استفاده کردن از قدرت اصلا شایسته نیستن

ادامه خواندندیالوگ

دیالوگ: قیمت

پادشاهی‌ با ارتش‌ بدست میاد
‏ولی امپراطوری‌ با اتحاد به وجود میاد
————–
– می‌دونی وقتی تو رو به عنوان یه خدا می‌دیدن، چقدر طور می‌کشید ‏که تو رو به عنوان پادشاه‌شون ببینن؟

+ من هیچی نمی‌خواستم

– دقیقاً! گناه تو ‏این بود که هیچ جاه‌طلبی‌ای نداشتی
‏می‌تونم با یه مرد جاه‌طلب کنار بیام، ‏اون رو میشه خرید
‏اما مردی که هیچی ‏نمی‌خواد، هیچ قیمتی نداره…

ادامه خواندندیالوگ: قیمت

دیالوگ: تلاش

چیزی که زندگی رو ارزشمند میکنه اینه که هیچی ابدی نیست
و چیزی که اون رو گرانبها میکنه اینه که تمام شدنیه
حالا بیشتر از همیشه این رو میدونم
و این رو میگم
که زمان، یه فرصته
پس اون رو با زندگی ای شبیه به زندگی دیگران هدر ندین
بذار زندگیت ارزشی داشته باشه
برای چیزی که براتون مهمه، مبارزه کنین. مهم نیست اون چی باشه
چون اگه حتی به اون نرسین
چه راهی بهتر از این برای زندگی هست؟

ادامه خواندندیالوگ: تلاش

دیالوگ: امید

– ما باید بهشون نشون بدیم که اون یکی از ماست…
لازم نیست خودش رو نابود کنیم. فقط وجه ش اگه خراب بشه، اون موقع باقی کار رو میسپاریم دست مردم
+ پیشنهادت چیه؟
– بازار سیاه ها رو تعطیل کنیم
همین چیزی که دارن رو هم ازشون بگیریم
بعدش شلاق ها و اعدام ها رو دو برابر کنیم و تو تلویزیون زنده پخش شون کنیم
ترس بیشتر، بیشتر و بیشتر…
+ جواب نمیده! تا زمانی که امید داشته باشن، ترس کارساز نیست…

ادامه خواندندیالوگ: امید

دیالوگ: حرکت

آدم‌هایی که قصد دارن دنیا رو جای بدتری برای زندگی بکنن، حاضر نیستن به خودشون یه روز استراحت بدن…
من چطور میتونم به خودم استراحت بدم؟

ادامه خواندندیالوگ: حرکت

دیالوگ: بدرود فرمانده

مهم اینه که بتونی قدرت رو کنترل کنی
مسئله فقط به دست آوردن قدرت نیست
مسئله درست استفاده کردن از اون ِ
حتی یه کودتا هم باید روی اصول درستی پایه گذاری بشه
بهتر کردن شرایط زندگی مردم هدف ِ اصلی ِ

———-

وقتی به کوبا برسیم، میجنگیم
و وقتی بجنگیم، حتمن پیروز میشیم

———-

انقلاب رو نمیشه صادر کرد
انقلاب ها به خاطر ایجاد تغییر در شرایط سخت و طاقت فرسا بوجود میان
شرایط سختی که توسط حاکمان دیکتاتور بر علیه مردمشون بوجود اومده

———-

در نظامهای سرمایه داری، اکثر آدمها داخل قفس های نامرئی زندگی میکنن
فرصت های زندگی ِ بیشتر انسان های این جوامع، توسط نیروهایی که اونها هرگز نمیشناسن تعیین میشه

———-

بعضی از مشکلاتمون توسط آمریکایی ها بوجود میان
بعضی دیگه شون تقصیر خودمونه

———-

این خیلی راحت ِ که ادعا کنیم در رژیم سرمایه داری یه شخص این انتخاب رو داره که این تمایل انسانی اش را نشون بده
یه بچه، ۱ اسباب بازی داره و ۲ تای دیگه میخواد
وقتی ۲ تا اسباب بازی رو به دست میاره، ۴ تا میخواد
اما اگه کل آدمهای جامعه اینطوری رفتار کنن
یا وقتی که این “داشتن ها” امتیاز انحصاری یه عده سرمایه دار بشه
ضعیف ترها تحت فشار قرار میگیرن
اونوقت، زمانی میرسه که یکی باید بلند بشه و کاری بکنه

———-

این کاری ِ که همه ی رهبران میکنن
اونها مردم رو متقاعد به قبول تفکر خودشون میکنن

———-

پس تو یکی از اون هایی هستی که فکر میکنن ما میتونیم یه انقلاب رو بدون اینکه آمریکایی ها بفهمن انجام بدیم؟
نه مرد! یه انقلاب واقعی نمیتونه پنهان باشه

 

همه از زبان چه گوارا به نقل از فیلم: چه – قسمت اول

اینجا رو هم ببینین +

ادامه خواندندیالوگ: بدرود فرمانده