ندارد. خداییش چه عنوانی بذارم؟!
نوشته شده توسط امین در 6 مهر 1389مملکت که به گــاست
توی گودر و بلاگستان هم که همه شکست عشقی خوردن
توی مجلسمون هم که دارن مسابقات طناب کشی و کلاس ایروبیک برگزار میکنن
همه چیز هم که آرومه
منم که کماکان چقدر خوشبختم
تازه فاجعه مال بعد از اتمام تحصیلاته
تلاش کردی با مدرک خیالیت کار پیدا کنی؟
یه تلاش کوچیک یه هفتهای بکن که عمق گاراژ دستات بیاد!
نمیدونم واقعن چجوری باید نون بخوریم در آینده
خوب نوشتی
چه گلی باید سرمون کنیم واقعا؟
همه چی آرومه…همه چی آرومه…به به…به به…چه سرخوشم من!!
ولمون کن بذا تو خواب و خیالات خودمون باشیما!! حالا تا بعد یه فکری به حالش میکنیم!!
شکست عشقی هم نخوردیم که یه بند از پستت بشیم:))
میدونی کچل، تا قبلشم یه جورایی همین بود. اما ازون تازیخ به بعد، همون یه ریزه دید روشن به آینده هم تیره و تار شده. فقط داریم میگذرونیم. فقط ….
بابا مو داره الان به جان عباس!
عباس خودتی
اون قسمی هم که هست اینه که: به حضرت عباس قسم
بعدشم من و این همیشه برا هم کچلیم. البته خب همم ندیدیم تاحالا
ایندفعه دیدمش چکش میکنم کلاه گیس نذاشته باشه
شما نخورده هم بندین
حالا بیا اینجا یه بار ببینیمت بعد عکستو میذارم مثه بعضی از بچه ها
پس به نتیجه ای که ما رسیده بودیم رسیدی ؟(الان می گه کدوم نتیجه؟)
(همونی که گفته بودم ملت ما را به گ ا داده اند …)