سه سال اونجا کار کردم
و فهمیدم
بشاشین توی هرچی احترام و شناخت و آدم خوبی بودن ِ
کار با این چیزا پیش نمیره
سه ماه هم اینجا کار کردم
و فهمیدم
بشاشین توی هرچی دوستی و خیرخواهی ِ
من ِ بدبینی که تاحالا سعی میکردم بدترین حالت ها رو پیش بینی کنم و براشون فکر کنم، زیادی خوش بین بودم
پیش بینی و برنامه ریزی باید همیشه بر اساس بدترین حالت ِ بدترین حالت ها باشه، چیزی به نام آپتیمیستیک وجود خارجی نداره
کار روی خیرخواهی و شعور دیگران جلو نخواهد رفت