شخصی

برای کسی خاطره نسازین

اگه ممکنه روزی خاطره تون باشه و خودتون نباشین

خاطره ها قاتلن

‏ ‏ ‏

چمیدونین وسط عروسی ، رقص نور و دود و آهنگ و قر دادن ملت ، زار زدن یعنی چی…

پ ن : عروسی دختر داییم

پ ن : ر ک خاطره ی عروسی پسر عموم. چند ماه پیش…

‏ ‏ ‏

به داییم میگم ایشاللا عروسی پسرت. میگه ایشاللا عروسی تو. میگم ای بابا. میگه آره از تو گذشته، دیگه پیر شدی

‏ ‏ ‏

خدا؛ راست میگن. من آدم این زندگی نیستم. از اولم نبودم. هم تو میدونی، هم خودم، هم… از چی میترسی خدا؟

‏ ‏ ‏

هرکی فک میکنه دارم کـسشر مینویسم مشکلی نیس. اما نیاین بگین داری ناز میکنی که میرینم بهتون. توی مود حال بهم زنی هستم

 

 

 

این پست دارای 22 نظر است

  1. 2nya

    چرا فک میکنی کسی نمیدونه،نمیفهمه،تجربه نکرده. چه میدونی ادم به یه جایی میرسه که وسط خیابون تا میشه از درد با یاداوری یه خاطره.
    خاطره آدمو می‌خوره. باید فقط شانس بیاری و یه ذهن و مهم تر ازون یه قلب فراموشکار داشته باشی، یا یه خاطره دیگه جاگزینش بشه
    دوست دارم برسه روزی که بیای اینجا بگی چقدر خوشحالی ازینکه تو این زندگی هستی. کسی باشه که این شادی رو برات بیاره، خاطره هاتو از نو بسازه

    1. امین

      آره
      اما وسط عروسی
      اما جایی که باید لبخند بزنی. به زور جلوی فریادتو بگیری. بری یه گوشه
      هیچوقت نتونستم از کنار چیزی ساده بگذرم. حالا باید از کنار خیلی چیز ها ( و کس ها ) بگذرم و صدام در نیاد. اینو ازم میخوان. ناچارم چون اینجوری نمیشه ادامه داد. سخته…
      هیچوقت توی زندگیم نتونستم مثل بقیه خوشحال باشم. هیچوقت… طولانی میشه! نیازی هم به گفتن نیست. داشتم یه کارایی میکردم. نشد
      سخته توی بازی ای باشی که پایانش رو خودت تعیین نمیکنی

  2. سعید

    صدات عوض شده
    لحنت صحبت کردنت هم
    اما لحن پست هات نه هنوز
    این خوشحالم می کنه

  3. مریم بانو

    خوبیش اینه که این مود حال به هم زن رو خیلی هامون تجربه کردیم و ممکنه باز هم تجربه کنیم. برای همین راحت باش. می فهمیمت

    1. امین

      هر روند و اتفاق و ماجرایی
      دهها و صدها و هزاران مؤلفه داره
      که کسایی که خودشون درگیر ماجرا بودن هم همش رو درک نمیکنن
      .
      برای فنر ها یه ضریبی تعریف میشه به اسم ضریب خستگی
      وقتی به اون اندازه باهاشون بازی بشه
      بعد از اون حد یا خاصیتشون رو از دست میدن، یا اصلن میبرن
      .
      آدم ها، زندگی هاشون، روش هاشون، منش هاشون، دیدشون
      .
      وقتی گفتم از اولشم آدم این زندگی نبودم، یعنی از اولشم نبودم
      نه اینکه الآن ناراحتم و اینو میگم
      میتونی از معلم اول دبستان به بعد شروع کنی به پرسیدن. یا دوستای 15-16 ساله. یا همین سعید دم دستت
      .
      یه مسئله پیش نیمده. یه چیزایی دهها بار رخ دادن
      یه چیزایی تکرار شدن، انجام شدن، شنیده شدن، دیده شدن
      از آدمای مختلف چیزای مختلفی دیدم
      .
      هه

    2. امین

      واقعن فکر میکنی حرف منو، حال منو
      میفهمی؟

      1. مریم بانو

        نمی دونم.
        ولی اینو می دونم که تو هیچی از حال الان من نمی دونی.

        1. امین

          خب این شد شبیه جریان بالا
          .
          وظیفت نبود مریم، از روی دوستی اما گفتی یه کاری رو انجام میدی
          بعدش غیبت زد، بدون هیچ حرفی
          2بار هم پرسیدم ازت، اما جوابی ندادی

          1. سعید

            یادته اون روزا میگفتم هیشکی دیگری رو واقعن نمی فهمه؟ من هنوزم به همین معتقدم. ولی خب، معنیش این نیس که کمکی از دست کسی بر نمیاد

  4. مریم

    یه خاطره واحد
    میتونه در عین حال هم شیرین باشه و هم تلخ
    فقط خاطره ها این توانایی رو دارن!!!

  5. Asiyeh

    وسط عروسی وایییییییییییی می فهمت …خیلی زیاد …داشت با عروسش می رقصید من داشتم از بغض می مردم …چقدر خوشگل شده بود …امین ..امین ..امین …

  6. سایه

    خب هنوز برام زوده اینقدر غمگین باشه. با اینکه شاید بغض کنم ولی میدونم که نمی دونم چی می گی!

  7. یکی

    حالا قسمت بدترش میدونی چیه اینه مثل یه احمق فکر کنی اگه با کس دیگه شروع کنی میتونی خاطره هاتو پاک کنی
    بعد وسط مهمونی انقدر بری تو فاز که همه بفهمن هیچ توجیهی هم واسه گندی که زدی نباشه من الرژی دارم یهو چشمام خیس میشه و سرما خوردم وقتی مشروب میخورم چشام خیس نیشه هم جمعش نکنه حالا احساسات طرف مقابلت بماند که بعدش بره و پشتش هم نگاه نکنه
    تازه اینم بزار روش که طرفت هنرمند هم باشه تمام خاطره هاتونو یه کتاب کنه هر شب بزاره تو فیس بوک هی تو بخونی هی همشون زنده بشن
    نمیدونم چرا لعنتیا تمومم نمیشن هر شب یکیشونو باید نگاه کنی
    مسخره ترش اینه ملت پا میشن میان نظرای …شر میدن 200 تا 200 لایک میکنن ای اگه تو بفهمیی اینا همه پتکن تو سرت

  8. یکی

    چی کار کنم؟؟
    برم بگم ای ملت این منم اینم اونه که چی بشه؟؟

    1. امین

      نه
      اما نمیشه گذاشت که کسی از خراب شدنت لذت ببره و بقیه هم باهات مثل شخصیت رؤیایی یه داستان برخورد کنن

  9. یکی

    از این حرف احمقانه ا میزنم : سکوت باید کرد
    منو خراب نمیکنه اونم حق داره
    داره از خاطراتش اینجوری استفاده میکنه همیشه بلد بود از تلخی ها هم یه چیز خوب پیدا کنه
    تازه کلی هم طرفدار پیداکرده

دیدگاهتان را بنویسید

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.