جبر

مسئله این نیست که بین بد و بدتر انتخاب میکنی
یا خوب و بهتر یا خوب و بد
مسئله اینه که آدم گاهی دلش نمیخواد انتخاب بکنه

این پست دارای 4 نظر است

  1. unique

    مسئله گاهی حتی این هم نیست

    مسئله گاهی این است که ، که چرا !؟

  2. ذهن ِآشفته

    طبق تجربه‌ای که هنوز هم درگیرش ام
    این اتفاق معمولن مواقع تصمیم‌های اساسی فکری می‌افته
    آدم دلش می‌خواد به ذهنش استراحت بده
    بگه به جهنم که کی خوبه کی بده
    من می‌خوام همه رو کنار هم به رسمیت بشناسم اصلن

    بعد بسته به این‌که موضوع چقدر مهمه
    یه زمانی شاید از سه ماه تا خدا می‌دونه کی
    طول می‌کشه که بالاخره تصمیم رو بگیره

    بالاخره این تصمیم رو می‌گیره
    بحث فقط سر به تعویق انداختنش‌ئه
    واسه من لااقل

    و البته در این صورت خیلی زیاد هم موافقم
    به خصوص در مقابل اون عده از دوستایی که نمی‌خوان بفهمن این رو
    و هی متعصبانه فکر می‌کنن حتا یه لحظه در ش موندن و تصمیم نگرفتن عذاب و آتیش و اینا داره
    و ترجیح می‌دن تصمیم از سر ترس بگیرن
    چون از اون “برزخ فکری” می‌ترسن
    چون وجود ندارن عمیق فکر کنن
    فقط ادعا
    فقط ادعا

    انقدر حرف دارم راجع به این مساله که تا صبح هم می‌تونم بنویسم!
    بهتره بی‌خیال بشم

  3. امید

    درست میگی ذهن آشفته
    مخصوصا تو مواقعی که تصمیم مذکور بعد از یک سلسله اتفاقاتی باشه که بر وفق مراد نیستن!

  4. naatoor

    سلام . اسمتون امینه . من پیمان.
    من بلاگ شما رو می خوندم و می خونم و راستش اخیرا یه بلاگ ساختم ولی آنچنان به آیندش امید وار نیستم به هر حال ممنون می شم اگه به بلاگم سر بزنین و نظر بدین و راهنمایم کنین ، خوشحال می شم

دیدگاهتان را بنویسید

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.