آره هست ، چون تا وقتی یه سری شرایط برات محیا نباشه کلن نمی تونی آرامش ببخشی یا آرامش بگیری ، صرف اینکه یه پناهگاه داشته باشی ، اون لحظه یه ضربانی رو داشته باشی ، همش موقتیه ، همون لحظه هم می دونی که بیرون از این پناهگاه آرامشی وجود نداره و پر از دغدغه ای و این فکر همون چند لحظه رو هم خراب می کنه .
خیلی ها خیلی حرف ها زدن و نظریه دادن ، اما آخرش مشخص شد که چیزی به غیر از یه مشت ادعای پوچ نبوده ،
امروز روز اگه می خوای پناهگاهت (آغوش آرامش بخش) هم جای آرومی باشه برات بایستی خیلی کارا کنی .
زندگی خیلی بیشتر از یه آغوش آرامش بخشه
اما
بقیه ش بخوره تو سرتون.
زندگی با یه آغوش آرامش بخش تره
و انسان همیشه بیشتر می خواد…
نه لزومن
چه ربطی داشت ؟
به چی؟ چی به چی؟!؟
امین کلن این قسمت سی ام هارو بی خیال ، دقیقن یه چی نوشته شده که یه چیزی نوشته شده باشه ، این نتیجه ی اخلاقیه منه البته .
زندگی خیلی بیشتر از یه آغوش آرامش بخشه !
آره هست ، چون تا وقتی یه سری شرایط برات محیا نباشه کلن نمی تونی آرامش ببخشی یا آرامش بگیری ، صرف اینکه یه پناهگاه داشته باشی ، اون لحظه یه ضربانی رو داشته باشی ، همش موقتیه ، همون لحظه هم می دونی که بیرون از این پناهگاه آرامشی وجود نداره و پر از دغدغه ای و این فکر همون چند لحظه رو هم خراب می کنه .
خیلی ها خیلی حرف ها زدن و نظریه دادن ، اما آخرش مشخص شد که چیزی به غیر از یه مشت ادعای پوچ نبوده ،
امروز روز اگه می خوای پناهگاهت (آغوش آرامش بخش) هم جای آرومی باشه برات بایستی خیلی کارا کنی .
:)