این شانس لعنتی

تصمیم گرفتم خیابون رو بدون نگاه کردن رد شم

شانس زنده موندنم رو امتحان کنم

هنوز اینجام…

این پست دارای 50 نظر است

  1. Hyper

    :-ss
    khasti hesab koni az tabe poasan ehtemalesho hesab kon
    manam mitooni be onvane ye motagheyere tasadofi dar nazar begiri :-D

    1. امین

      ترجیح میدم عملی بدست بیارم؛
      از تئوری خسته شدم
      هرچند معلوم نیست فردا شب هم به اندازه ی امشب جرئت داشته باشم

  2. یک استکان چای

    هروقت تونستین ده سال باهم باشین

    ده سال باهم زندگی کنین

    اما هردوتون بـاکره بمونین

    بیا تا در مورد عشق باهم صحبت کنیم

    من تازه دیدم واسه همین جسارتا الان نظر میدم راجبش…
    نوشتت خیلی دکوره.
    هر موقع تونستی 100 سال زندگی کنی
    توی 100 سالگی مثله جونیت پر قدرت بودی و با نشاط.
    اون موقع بیا از این حرفا بزن.
    زندگی کوتاهتر از اونیه که با شعار بخوای سپریش کنی.
    اگه حرفت یه کاریکلماتوره یه پاورقی واسش بنویس.اگه قبولش داری یه جواب به نظر من بده.اگه نداری که خب چرا نوشتیش ؟
    جریان چیه ؟
    Who is right? Who is wrong? I don’t know

    1. امین

      جریانی نیست

  3. موبد

    بسیار منو یاد به یاد سکانسی انداختی که
    در فیلم دایره زنگی
    باران کوثری سوار ماشین حامد بهداد شد
    و ادامه ماجرا
    .
    .
    .
    .
    زیر میگرنت آخه داداش من!!!ه
    :D

    1. امین

      امشب که نگرفتن
      تا فردا!
      فیلم خور!

  4. soroor

    badbakht una behet nazadan to chera be khodet gerefti :D
    30 million miarzi akhe to ? ke adam bezane behet ?

    1. امین

      حیف که…!
      کچل! ;)

  5. بهانه

    داداش من از این حرفها ننویس…یه چارتا بنده خدا رد میشن از اینجا اون وقت به سرشون میفته شانسشونو امتحان کنن..خونش میفته گردن شوما!

    1. امین

      یعنی خودشون انقدر تخیل و تفکرشون ضعیفه؟!
      شایدم راست بگی البته

  6. سینا

    آدرس بده دفه بعد خودم از روت رد میشم به شرطی که دیه ماشینو بدی!!!:دی

      1. سینا

        بیا و نیکی کن!!میخوام زیرت کنم راحت شی!!هم راحتت کنم هم پول صافکاری ماشینو بدم!!:دی

  7. سعيد

    تقریبن هفته ای چن بار این کارو میکنم، میدونی که… (البته خیلی دنبال سنجیدن شانس و اینا نیستم) D:

    بد شانسی تو، خوش شانسی ما!

    1. امین

      تو؟ فک نمیکردم
      من که دفعه اولم بود این روش رو امتحان میکردم!

      1. سعيد

        نه، آخه مسئله عادته. یعنی اصولن خیلی حواسم به خیابون نیس، اصولن دارم میرم زیر ماشین
        یکی دو بارشو که با هم بودیم!

        1. امین

          اون به خاطر شاسکول بودنه البت!
          پس چراغ قرمز رد میکنی D:

  8. مانليا

    بابا من از اول زندگیم دارم این طوری رد میشم.تازه ملی خودمو پرت می کنم جلو ماشین و پامو میزارم زیر ماشین ولی هیچی نمییشه.
    برا همین مطمئن شدم حالا حالا خیال مردن ندارم!

    1. امین

      اوه! میخوای ببرمت دکتر رفیق؟

  9. مرینو

    ببین آقای امین تو می دونستی خیلی بااستعدادی؟! چون خیلی وقت بود چیزی به این اندازه منو عصبانی نکرده بود!
    خیلی خیلی ببخشید ولی خیلی خیلی خیلی کار احمقانه ای کردی!
    راننده های بدبخت هیچی ، این که اگه می مردی و اون دنیا چه خاکی به سرت می کردی هم هیچی ، اگه یه جات هم میشکست به درک ، ولی اگه می زد و زبونم لال قطع نخاع می شدی و اومدیم و صد سال دیگه هم تا عزرائیل بیاد سراغت مونده بود ، اون وقت می تونی دقیقا خودتو تصور کنی؟ و ادامه ی زندگی ات رو؟
    یه تو گوشی طلبت اگه یه روز اتفاقا بهت بر خوردم.

    1. امین

      ببخشید خب!
      راست میگی
      اما گاهی آدم فکر نمیکنه

  10. مرینو

    کامنتت مثل مسکن موقت بود.میگم موقت چون می دونم اثرش چند ساعت دیگه میره.ولی فک کنم اون چند خط وسط رو نادیده گرفتی.اگر چنین شخصیتی وجود داشت شاید همین کارو می کردم.شاید آدمایی که بشه ازشون تو این موارد کمک خواست باشند ولی خودت بهتر می دونی آدم -اونم یه سختگیری مثل من- با هر کسی نمی تونه حرف بزنه و هر کسی هم نمی تونه آرومش کنه.

    چرا وردپرس کامنت خصوصی نداره؟
    البته فک کنم خوبه همون بهتر که نداره:) ولی اگه تاییدی اند کامنتات ، اینو پیش خودت نگه دار.

      1. سعيد

        ببین، تایید کامنت واسه همین وقتا خوبه
        یه بار دیگه هم من این سوالو پرسیده بودم

      2. مرینو

        نه دیگه مهم نیست.بیشتر که فک می کنم این جا همه خودی اند و دوست داشتنی:)

  11. ذهن ِ آشفته

    آقا 8 بهمن شد.
    ما در خدمتیم!

    جاش با تو
    من بزرگ‌ترین مشکل زندگیم جا پیدا کردن واسه قراره!

    1. امین

      :)
      تو این هفته هماهنگ میکنیم

      1. سعيد

        :))
        من مکان جور می کنم، به شرطی که واسه منم بیارین

        1. ذهن ِ آشفته

          آخه از کسی که نمی تونه مکان جور کنه
          انتظار ندارین چیز دیگه جور کنه که؟ :دی

      2. ذهن ِ آشفته

        باشه

        منتظرم

        اگه تونستی یه جوری هم هماهنگ کن همه بیان

        دیده و ندیده
        شناخته و نشناخته

        دوست دوست ما دوست ماست!

  12. مریم بانو

    آهان! خب زنده ای هنوز یعنی این؟
    :دی

    ببین خیابون رد شدن من رو که دیدی؟ نیاز به کامنت گذاشتن هم هست یا نه؟

    فکر کنم از اثرات کلاس داشتن با منه ها! زده به سرت کلا! :دی

    1. امین

      نه بابا! ربطی به این نداشت

      نه دیگه. تو اگه در اون وضعیت بمیری به خاطر حماقته! مال من با علم بود!

      1. سعيد

        اون علم تو از صد تا حماقت بدتره

        1. مریم بانو

          چاکر داداشمونم هستیم! :-*

          ترجیح میدم از رو حماقت بمیرم که بتونم بعدش به حماقتم بخندم و باز شروع کنم، تا اینکه از روی علم بمیرم و بعدش نتونم سر بلند کنم از نادونی خودم!

  13. مرینو

    منظورم از چند خط وسط اونجاییه که نوشتم کسی نیست و حتی اگر هم باشه من چیزی ندارم که بگم.

    ولی اینی که گفتی قبول ندارم.کیمیاگر پائولو کوئیلو رو خوندی؟ منظورم چنان شناختیه.یه جور راهنمایی واسه اون شناختی که تو گفتی.شناختی که تو طول زندگی به وجود میاد ولی آدم یه جایی حس می کنه عوض در جا زدن داره جلو میره.من دارم درجا می زنم امین.گاهی حس می کنم به وجود اومده ولی یهو میریزه به هم.گاهی می بینم گاهی از قبل هم کورتر میشم.این چیزا صبر می خواد.می دونم.ولی گاهی آدم طاقتش تموم میشه دیگه.مثل همون وقتایی که آدم فکر نمی کنه;)

  14. guines

    یعنی به پست بعدی خواهی رسید؟

    آدم با چشم نگاه میکنه بازم نزدیکه زیرش

    کنن.چه برسه که نگاه نکنه.

    1. امین

      آره بابا! اول انجامش دادم بعد نوشتمش! ;)

    2. سعيد

      ببخشید، اینکه میفرمایید “آدم با چشم نگاه می کنه…” یعنی آدم با جای دیگه ای هم غیر از چشم نگاه می کنه که حالا چشم یه مقدار دقیق تره، درست فهمیدم؟!

      1. صابر

        منظور همون نگاه کردنه نه وسیلش.
        چون بعضی وقتا با چشم نگاه میکنیم ولی نمیبینیم و بالعکس.

  15. قطره باران

    اوه اوه !! چه کارا !!
    آقا اگه لااقل دلت واسه خودت و خونواده ات نسوخته ، دلت واسه اون راننده ی بیچاره و زن و بچه اش که قراره بزنه بهت بسوزه!!

  16. marya

    این یکی کامنت است!
    من هی میام کامنت بذارم هی درگیر میشم با خودم پاکش می کنم!
    راستی توجه کردی جوابایی که به ملت میدی یا کامنت هایی که میذاری بیشتر بازی با کلماته؟(الان دارم پاچه می گیرم.مشکل خودته!)

    1. امین

      تو بذار ، من لازم بود باهات درگیر میشم ( سعید زر زر کنی من میدونم و تو ها! )
      کدوم مثلن؟ با مدرک حرف بزن! D: بعدشم مگه بده

      1. marya

        قربون شما.همین با خودم درگیری دارم واسه سه نسل قبل و بعدم بسه!
        جدا انتظار داری برم همه ی پستاتو دنبال یه کامنت شعاری بگردم؟اونم تو این خر تو خر امتحانا؟راس میگم دیگه!
        بدم نیس.فقط شعاری حرف زدن پیچیده کردن بیخود همه چیه. بعدش به من میگه شعار میدی و سختش می کنی!
        الان گند زدم به پستت ! D: تو چرا کویک کامنت نمیذاری واسه اینجا؟

  17. و واقعا چشم بسته رد شدی / شاید اون موقع اصلا ماشینی نبوده ؟
    اما خوب تصمیم جالبیه برای امتحان کردن شانس زندگی و البته بدبخت کردن راننده یک ماشین !

  18. Leo

    خیلی کیف می ده این کار D:

    ولی اگه به طور جدی می خوای شانس امتحان کنی ، یه آهنگه به کفایت بلند بچپون تو گوشت ، چون در این صورت می تونی به جد نا هوشیار و در اختیار مرام شانست باشی…

    1. امین

      من همینجوری که آهنگ گوش میکنم الآن، عملن نمیشنوم صدای محیط خارج رو
      مامانم اینا گاهی میترسن که ماشین بهم بزنه به خاطر نشنیدن صدای بوق
      صحنه های بال بال زدن ِ آدمایی که کارم دارن یا میخوان آدرس بپرسن و اینا جالب میشه گاهی! D:

  19. شادافسرده

    ندارم !!!

  20. میم.پ.ژ

    مگه برای رد شدن از خبابون جایی رو نگاه کنیم؟

دیدگاهتان را بنویسید

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.