پیدا کردن یکی که هنوز مینویسه
از لینک وبلاگ های آرشیو شده ی ۲۰۱۰، ۲۰۱۱ دوستانت
دوستانی که زمانی دوست بودن
دوستانی که زمانی بودن

اسم وبلاگش گوریل فهیم بود
از ۱۳۸۷ مینوشته
میشه یک سال بعد از من
وردپرسم رو چک میکردم
وبلاگ های ثبت شده م توی اونجا، آرشیو شده ها، خصوصی ها، پاک شده ها
لینک های شکسته وبلاگ دوستان

آخرین نوشته گوریل فهیم در مورد مرگ بود
مرگ مادرش
بهش فکر میکنم
به مرگ
به پدر و مادر
اما کاری از دستم بر نمیاد
خشمه؟ نفرته؟ تنهاییه؟

دیروز یکی پیام داد
اینجا رو خونده بود
اینجا رو میخونه
اینجا رو میخونی؟
نیستی، اما خوبه که هستی توی همون نبودنت

ادامه خواندن

دستمو دوست داشت…‏

سه سال بود دوست بودیم

سه ساله دوستیم

توی رستوران، جلوی اون همه آدم، داشتم گریه میکردم

نمیتونستم جلوی اشکام رو بگیرم

آدما برام مهم نبودن

مهم نبود چه فکری میکنن

تا حالا تقریبن به طور اتفاقی هم دستمون به هم نخورده بود

بهش گفتم فلانی دستمو بگیر

فهمید منظورم از یخ کردن چیه

——————

چند ماه بود دوست بودیم

نزدیک دو ساله دوستیم

اولین بار بود هم مسیر شده بودیم

موقع خداحافظی دستش رو دراز کرد که دست بده

خودمو زدم به ندیدن

——————

سه سال بود دوست بودیم

رفته بودم خونشون

چهار هفته بود فشارم بالا بود، مدام گرمم بود، عرق میکردم، تپش قلب داشتم…

یهو یخ کردم

بهش گفتم فلانی، سردمه، بغلم کن

——————

چند ساله دوستیم

از دبیرستان،

همیشه سعی میکرد دستم رو بگیره

بقیه بهمون میخندیدن

ادامه خواندندستمو دوست داشت…‏

تندتر برو… تو میتونی…‏

چه ارزش های پستی

چه لحظات داغی

چه خواب های طولانی ای

چقدر آدم ها راحت میتونن بگن گه خوردن

چقدر راحت میشه زندگی ها رو خراب کرد و رد شد

چقدر راحت بوده ندیدن

چقدر راحت بوده نشنیدن

چقدر راحت میشده دلی رو شکوند

چقدر راحت میشه اشکی رو در آورد

چقدر راحت میشه به زندگی ادامه داد

چقدر راحت میشه آدما رو عوض کرد

چقدر راحت میشه به هدف ها فکر کرد

چقدر راحت میشه رسید

به کیبوردی که خیسه. به دستی که یخه. به آدمی که مرده. به دلی که نیست. به چیزی که نمونده. به پوسته ای که خالی شده. به هدفی که پسته. به زندگی ای که پوچه. به آینده ای که نیست. به آه های دیگران. به آخر  ِ هیچ

 

ادامه خواندنتندتر برو… تو میتونی…‏