عیش مدام


اینترنت مدام، مثل عیش مدام است ، دیدار آدم های خواستنی است ، فرصت مکالماتی که می خواهی بی پایان باشند، نشستن روبروی آدم هایی که دلت می خواهد ثانیه شمار ساعت تکان نخورد در دیدارشان … ا


اینترنت مدام، مثل عیش مدام است اما عیش مدام مجازی . ساعت ها و ساعت ها چشم در چشم کسان بسیاری می نشینی که چراغ شان روشن است اما شاید هفته ها و هفته ها جمله ای رد و بدل نشود ؛ گاهی حتی مزخرف می گوئید اما همین مزخرف ، خوب است

پی نوشت : با تشکر از دوستانی که نه یادی از ما می کنند ، نه سراغی می گیرند ، نه … ا

پی نوشت دو : به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری، شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن
ادامه خواندنعیش مدام

Entry for July 04, 2008

باری ، شادی اگر بود ؛ همه از آن کوچه ها بود و آن روزها … ا

آن وقت ها که هنوز کسی خودکشی نکرده بود. کسی پناهنده نشده بود. کسی کشته نشده بود. کسی دروغ نگفته بود. کسی دزدی نکرده بود. حالا دیگر هرچه پیشتر می رویم ، انگار غم ها شدت می گیرند و نیرومند تر می شوند. انگار منتظرند تا دستهایمان را به نشانه ی تسلیم بالا ببریم. خوب می دانم سرانجام روزی دست هایم را بالا خواهم برد و زانو خواهم زد… ا

ادامه خواندنEntry for July 04, 2008