امروز بعد از بارندگی عصر
حوالی میدون ولیعصر بودم
جاتون خالی
آب جوب (جوی!) اومده بود بالا، افتضاح! از عرض خیابون که نمیشد رد شد هـِچ، این موش ها از لونه هاشون فرار کرده بودن اومده بودن توی پیاده روی ِ آب گرفته
یکی جیغ میزد، یکی در میرفت، یکی شوتشون میکرد…
این بانوان محترمه امثال مامان بنده پناهنده شده بودن به مغازه ها :D
خلاصه کلی تفریح کردیم!
آخرشم چون هیچ جوری نشد از خیابون رد شیم، نتونستیم گوشی بخریم
برگشتیم خونه!!
می مردی عکس بگیری؟؟؟
هیجان بالا بود آخه
میخواستم شلوغ پلوغ بود اما
دلمان خنک شد :دی
یه بار با یه سری از دوستان لب ساحل نشسته بودیم روی سکو.. بعد یکی ازون سر گفت بچه ها یه چند لحظه همه پاتونو بالا بگیرید ! .. گفتیم برای چی ؟ گفت خوب حالا بگیرید… چند ثانیه بعد گفت خوب دیگه بذارید زمین.. یه موشه داشت میمود سر راه بودین خواستم راحت رد شه اونم از زیر پاتون رد شد .. یه چند لحظه ما همدیگه رو نگاه کردیم بعد یه عده جیـــــــــــــــــغ :))
دوستم گفت می دونشتم جنبه ندارین نگفتیم موشه دیگه!
عجب کِر کِر خنده ای بود اونجا!!