دیالوگ: راه
– چرا ما سقوط می کنیم؟
+ تا یاد بگیریم خودمون رو بکشیم بالا…
——
خشم ِ غیر قابل مهار، اندوه رو خفه می کنه
تا اینکه خاطره ی اونی که خیلی دوستش داشتی تبدیل به سم تو رگهات میشه
و یه روز به جایی میرسی که آرزو می کنی کاش کسی که دوستش داشتی هرگز وجود نداشت… تا بتونی از دردت رها بشی
——
+ کار داره سخت تر میشه…
– نمی تونی به تنهایی دنیا رو عوض کنی
+ راه دیگه ای دارم؟
——
توی اعماقت ممکنه هنوز همون بچه ای باشی که قبلا بودی،
ولی تو اون چیزی نیستی که درونته
کاری که میکنی شخصیتت رو نشون میده