تنشون میخاره

به سلامتی این ترم رو با دعوا با مسئول دفتر آموزش و رئیس آموزش دانشکده شروع کردم

سایت رو بسته بودن و اجازه ی استفاده نمیدادن. میگفتن الآن کسی رو نداریم بذاریم بالا سر بچه ها و حذف و اضافه ست و سایت شلوغ میشه و…! من هم حذف و اضافه داشتم و اعصابم هم مقادیری داغون بود، وقتی دلایل منطقی آقایون رو دیدم، به سبک خودشون با منطق داد و بیداد فرمودم که…

خلاصه نتیجه اینکه مدتی رو با اون دوتا داد و بیداد کردم

جالبه که جز اینکه من رفتم توی سایت، سبب خیر شدم و بعدن بقیه رو هم راه دادن

ضمنن از من هزینه ی ساعتی ۲۰۰ تومن شون رو هم نگرفتن! احتمالن ترسیده بودم ازم!

خلاصه اینکه جز مسئولین و مردم، قوانینمون هم آره!

ادامه خواندنتنشون میخاره

آدم

با استاد مبانی برق دعوام شده و کلاس رو بیخیال شدم و از کلاس زدم بیرون ( و انصافن هم حق با من بود و خیلی جلوی خودم رو گرفتم که یقه ش رو نگیرم )

یکی از بچه ها قیافم رو میبینه و میگه چی شده ، براش توضیح میدم

نگاهم میکنه و میگه فرصت خوبیه برای ۲۰ گرفتن! یه جعبه شیرینی بخر و باهاش رفیق شو و ۲۰ رو بگیر…

بهش میگم: برای ۲۰ حاضری هر کاری بکنی و هر چیزی رو تحمل کنی؟

با صدای بلند میگه: آره!

ادامه خواندنآدم