فـاحشـه

نوشته شده توسط امین در 8 خرداد 1389

عمرش رو میفروخت ، که علم بدست بیاره

که علمش رو بفروشه ، که مال بدست بیاره

۱۴ دیدگاه دسته‌بندی : وردپرس

۱۴ دیدگاه برای “فـاحشـه”

  1. موبد گفت:

    تحت همین فلسفه ارشدو بی خیال شدم امین
    ایول

  2. امید گفت:

    هیچی نمیگم!
    فقط سرم و میندازم پایین و آروم قدم میزنم و میرم!
    دور میشم و دور میشم!

  3. آرزو گفت:

    علی‌الحساب به اکثر غریب به اتفاق آدما می‌خواستی بگی “فاحشه” دنبالِ بهانه بودی؟! …

  4. Hans Schnier گفت:

    شرح مسأله: من پول می خوام. ینی دلم می خواد پولدار باشم.
    بابام پولدار نیس.ینی همین که زندگی مونو خوب می چرخونه از سرمونم زیاده.
    من دلم می خواد احترام و شخصیت و اینا ام داشته باشم یه کم.
    من تو ایران زندگی می کنم،
    من پسرم،سربازی معاف نیستم،بودمم اون ور رام نمی دادن!
    سؤال: شبی چند؟

  5. سعید گفت:

    لایک!
    بحث روز دانشکده ما!

  6. unique گفت:

    دوست ندارم پستتو ، پس چیزی نمی گم

  7. آزاده گفت:

    منم خودت رو دوست ندارم پس چیزی نمی گم :دی

  8. فلسفه‌ی گمراه‌کننده‌ایه به نظرم
    یه سفسطه‌ی پنهان و شاید ناخودآگاه ته‌اش ئه.
    اگه ذهنت فاحشــه رو “مجبور” به انجام فاحشــگی می‌دونه، شاید بشه گفت خب نظرت کلن اینه. اما چون به وضوح، خیلی از فـاحـشه‌ها به خاطر فقر نیست که به این مسیر کشیده می‌شن، و یعنی درواقع جبر زیادی پشت قضیه نیست، نمی‌شه این فلسفه رو تطبیق داد به اون.
    آدمی که برای ادامه‌ی زندگی نیاز داره به پول، و پولی که باید در قبال ارائه‌ی چیزی درخور ارزش به اون شخص داده بشه، چه راه دیگه‌ای می‌تونه داشته باشه جز این؟ این جبر اون‌قدر زیاده که نشه اسم فاحـشـگی روش گذاشت.
    البته که موافقم در مواردی درسته

    • امین گفت:

      اولن توی زندگی هم همیشه نیاز نیست
      اونایی هم که الآن هست رو ممکنه خودمون به نیاز تبدیل کرده باشیم
      ثانین کی گفته روش زندگی اینیه که الآن هست؟ که گفته باید این باشه؟ اینجوری باشه؟

      • راجع به اولن که خط آخر کامنتم هست. یعنی منم موافقم که گاهی این‌طوریه
        اما راجع به ثالثن

        یا باید برگردیم به زمان تبادل کالا به کالا
        یا خودت باید دست به کار شی و طرحی نو دراندازی
        لااقل تئوری‌ش که جواب داد
        می‌شه به فکر عملی کردنش بود

        منم خیلی دلم می‌خواد عزت‌مند زندگی کنم و علمم رو نفروشم تقدیم‌اش کنم بی‌دریغ
        ولی نمی‌شه
        مگه این‌که از نظر مادی تامین باشه آدم
        تازه اون موقع قانع بودن هم خصلتیه که هرکسی نداره

  9. asiyeh گفت:

    ….
    جمله فلسفی خوبیه ..بیشتر باید راجبه اش فکر کرد

  10. Leo گفت:

    آخرش هم که همه سلامتیش رو از دست داد ، کل پولش رو خرج می کنه تا سلامتی رو بدست بیاره…

دیدگاه‌تان را ارسال کنید ...


Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.