۳۹۷

نوشته شده توسط امین در 28 اردیبهشت 1389

خ
س
ت
گ
ی
؟

۷ دیدگاه دسته‌بندی : وردپرس

۷ دیدگاه برای “۳۹۷”

  1. unique گفت:

    باهام حرف نمی زنه
    چشمام…
    نفسم…
    به ساعتم نگاه می کنم
    نمی گذره
    جلو نمی ره
    قدم می زنم
    فکر می کنم
    فکر می کنم
    دنبال یه چیزی می گردم
    یه جایی
    یه جمله ای
    فکر می کنم یا خنگ شدم
    یا ساعت ِ خیلی دیریه واسه به نتیجه رسیدن
    آرزو می کنم کاش تکنولوژی منو بلعیده بود
    اونوقت انتقال یه چیزایی راحتر می شد
    قدم می زنم
    قذم می زنم
    قدم می زنم
    .
    .
    .

  2. موبد گفت:

    ف
    ا
    ز
    .
    م
    ن
    ف
    ی

  3. امید گفت:

    این روزا دوروبریام خیلی ازش حرف میزنن!

  4. حياط خلوت گفت:

    م
    ر
    د
    گ
    ی

دیدگاه‌تان را ارسال کنید ...


Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.