دنیای بیمار

نوشته شده توسط امین در 3 اردیبهشت 1389

دکترای فلسفه میخوند

که شغل خوب گیرش بیاد

که پول خوب بگیره

۸ دیدگاه دسته‌بندی : علی الحساب

۸ دیدگاه برای “دنیای بیمار”

  1. marya گفت:

    آرزوهای سرخوشانه نه دنیای بیمار

  2. موبد گفت:

    اگه نصف وختیو که اون واسه درس خوندن گذاشته ، میرفت مینشست تو سالن بورس تهران ، بیشتر پول در می آورد
    مردم راجع به پول در آرودن چی فکر میکنن آخه ؟
    خب البته دور و بر خود من هم کسایی هستن که انگار جز درس خوندن ، رسالت دیگه ای تو زندگی شون حس نمی کنن.

  3. sds گفت:

    هه ….سوختن همینه …در انتها هم لابد جز کنسروی از علیت و جوهر و استدلال عقلی و شناخت دیالکتیک و امثالهم چیزی بیش نیست … زایشی نداره

    چرا راه دور …خود منم همینم ….

  4. تاریک و روشن گفت:

    خیلیامون همینیم! اما جرات تغییر چی؟! داریم؟!
    نمیدونم تا کی باید برای …. زندگی کنیم!
    کاش…

  5. سعید گفت:

    مطمئن نیستم کار اشتباهی کرده باشه

  6. باران بهار گفت:

    فلسفه ی فلسفه خوندنش عجیب و در عین حال مسخره بوده
    جای تعجبه اگه به پول رسیده و به پوچی نرسیده باشه…

دیدگاه‌تان را ارسال کنید ...


Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.