Entry for … Forever
نوشته شده توسط امین در 7 آذر 1387معمولن کمتر کار یا کمتر چیزی هست که اونقدر جذبم کنه که تا آخرش برم
میشه گفت هیچ کتابی رو تا انتها نمیخونم ، چه درسی ، چه برای امتحان ، چه داستان و رمان و غیره… ا
یادمه اولین و شاید آخرین کتابی رو که تا انتها و توی دو روز خوندم ، چند ماه پیش یکی از دوستام بهم معرفی کرد و بعدش خود اون دوستم حدود دو ماه غیبش زد
… و حالا هم یه کتاب دیگه. میشه گفت از وقتی بازش کردم ، حتا تکون هم نخوردم… کلی از جملاتش رو یادداشت کرده بودم که بذارم اینجا
اما الان ، سرم داره میترکه… پر جمله ست… ا
ا
ا
ا
پی نوشت
روی ماه خداوند را ببوس
اینکه اسم کتاب رو ننوشته بودم به این دلیل بود که تصور می کنم گاهی حتا علائق یک نفر هم بسته به روحیش در زمانی خاص، با زمانهای دیگه بسیار متفاوته. چه برسه به علائق انسانهای مختلف
اینکه اسم کتاب رو ننوشته بودم به این دلیل بود که تصور می کنم گاهی حتا علائق یک نفر هم بسته به روحیش در زمانی خاص، با زمانهای دیگه بسیار متفاوته. چه برسه به علائق انسانهای مختلف
تو خوب می شی اشکتا نداره !!!
.
ولی جدا از شوخی وقتی منم یه کتاب خوب می خونم که حسابی بهم می چسبه تا چند روز همینم
.
اشکالی نداره طبیعیه
.
فردا که اومدب اسم کتابا رو به من ه بگو مرسی
من هیچی جون میکنم کامنتن حک شه اینجا، نمیشه لامصب
عارض شدم بخشنده باش
اسم کتابها رو بگو یه فیضی به ملت برسونی
!اشتباه های تایپیم رو برم
خودت درست بخونشون دیگه
B-)
تو یا 3 جمله می نویسی و میری !
یا الآن یهو میایی کل کتاب رو می نویسی اینجا !!!!
نظر هم می خوایی تازه ! حتا وقتی 3 نقطه میذاری :دی
ولی با گلی موافقم . اسم کتاب رو بگو . یه کاری هم واسه اون دنیات کن !!!!ا
saeed:
چه خوب:) البته نه از بابت انفجار کله محترم
میگم هر از گاهی یاد سه جلد ارباب حلقه ها می افتم:دی
حالا طوریت نشه کار دستمون بدی:*
(میدونستی اینجا نظر دادن تقریبن به اندازه هفت خان رستم از آدم انرژی میگیره؟ نیم ساعته دارم جون می کنم!)