عالم محضر است
آمادگی این رو داشته باشید که هروقت هرجا به هرکس هر حرفی رو زدین
وقت دیگه ای در جای دیگه توسط کس دیگه ای علیه تون استفاده بشه
آمادگی این رو داشته باشید که هروقت هرجا به هرکس هر حرفی رو زدین
وقت دیگه ای در جای دیگه توسط کس دیگه ای علیه تون استفاده بشه
آدما گاهی میخوان اون چیزی که دوست دارن رو بشنون
هرچند که دروغ باشه
و این خیلی مسخره ست
دیشب
دوباره
بچه شده بودم
دیشب
دوباره
قلبم تند تند میزد
دیشب
دوباره
مرز هام، غرورم، کمرنگ شده بود
دیشب
دوباره
خوابم نمیبرد
دیشب
دوباره
دلم…
دیشب
دوباره
من…
دیشب
دوباره
هوس…
دیشب
دوباره
تو…
در مصرف آدم ها صرفه جویی کنین
آدم ها میسوزن
آدم ها تموم میشن
آدم ها جزو سوخت های تجدید ناپذیرن
آدم ها طول میکشه تا دوباره شکل بگیرن
ساکت بودن دو جور اتفاق میفته. یا وقتی چیزی نداری که بگی یا وقتی نمیدونی کدوم یکی از اون همه رو بگی
ادعای پر بودن نمیکنم. نمیدونم ننویسم یا بنویسم. اگه مینویسم کدومش رو بنویسم؟ نه که چیزای خاصی باشن. چیزایی هستن که رخ میدن و گاهی همین چیزای کوچیک هم میتونن عجیب باشن. میتونن درگیرت کنن
از این رفیق مزاحم تلفنی بنویسم که رفتارش برام عجیب و جالب شده
از مامان که امروز از صبح یه جور دیگه ست و آخر سر میگه، باز دوباره دلم برات داره شور میزنه
امین که زنگ زده میگه کجایی؟ میگم با بچه های نت اومدم بیرون. میگه بابا تو نت رو گـ.. ییدی! میگم من سه ماهه که با کسی بیرون نیمدم
از اینکه امشب همه چیز تکراری بود. فقط آدماش عوض شده بودن.
و من بزرگتر…
یا از اینکه…
همیشه وقتی از جمع جدا میشم، دنبال یه چیزی میگردم که باید پیداش میکردم. دنبال چیزی که نمیدونم چیه. اما میدونم که باید باشه. مخصوصن اگه آخرین باری باشه که میبینمشون. یا اولین بار
بوی سیگار گرفتم…
دوران بلوغ، حدود سال های راهنمایی
دردای عجیبی میاد سراغ آدم
مامانم میگفت مال قد کشیدنته، داری بزرگ میشی
کشاله های رونم،
درد زیادی کشیدم
بزرگ شدم
رسیدم به ۱۸۳
الآن
کسی بهم نمیگه داری بزرگ میشی
حس نمیکنم که دارم بزرگ میشم
اما
دارم همون درد رو حس میکنم
از درد ِ بزرگ شدن بدم میاد
از بزرگ شدن هم
از مثل خیلی ها شدن
———–
پ ن: چند خط دیگه رو هم توی کامنت ها نوشتم. به هم مربوط نبودن
بعد سؤالی که پیش میاد اینه که
آدما چطور میتونن بارها شریک زندگیشون – حالا تو بگو دوست دختر/دوست پسرشون ، پارتنرشون ، نامزدشون ، دوستشون ، همسرشون … –
رو عوض کنن
و بعد به زندگیشون ادامه بدن،
احساس زنده بودن بکنن،
احساس آدم بودم بکنن
مگه محبت/علاقه/عشق… هم یه چیزیه مثل روده، که هروقت پر شد یه جا یه جوری تخلیش کنی و بازهم از اول. بازهم ادامه ی زندگی
باز هم…
؟؟؟
×
عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار عقربه ی ثانیه شمار
چه ارزش های پستی
چه لحظات داغی
چه خواب های طولانی ای
چقدر آدم ها راحت میتونن بگن گه خوردن
چقدر راحت میشه زندگی ها رو خراب کرد و رد شد
چقدر راحت بوده ندیدن
چقدر راحت بوده نشنیدن
چقدر راحت میشده دلی رو شکوند
چقدر راحت میشه اشکی رو در آورد
چقدر راحت میشه به زندگی ادامه داد
چقدر راحت میشه آدما رو عوض کرد
چقدر راحت میشه به هدف ها فکر کرد
چقدر راحت میشه رسید
به کیبوردی که خیسه. به دستی که یخه. به آدمی که مرده. به دلی که نیست. به چیزی که نمونده. به پوسته ای که خالی شده. به هدفی که پسته. به زندگی ای که پوچه. به آینده ای که نیست. به آه های دیگران. به آخر ِ هیچ