پیاده رو

نوشته شده توسط امین در 17 مهر 1388

گاهی وقت ها

تنها آرزوی آدم اینه که

پیاده رویی که داره توش قدم میزنه

تا بی نهایت ادامه داشته باشه

اینکه هیچ آشنایی رو نبینه،

که مبادا مجبور بشه سرعت قدم هاش رو کم کنه

راه بره و راه بره و راه بره

نه برای اینکه به جایی برسه

فقط برای اینکه بره

برای اینکه نرسه…

—————-

پی نوشت: راستش دووم نیوردم! نتونستم، برای همین دوباره کامنت ها رو باز کردم. ای بابا…

شما ببخشید!

Era – Reborn

smile

۲۶ دیدگاه دسته‌بندی : آهنگ, وردپرس

۲۶ دیدگاه برای “پیاده رو”

  1. unique گفت:

    امین جان ، مادر حالت خوبه ؟

  2. كچل الملوك گفت:

    فقط به خاطر لبخند و حالت معرکه ی چهره ی اون بچه، از سر گناهت می گذرم ! … داری کم کم کتک لازم می شی

  3. سعيد گفت:

    عکسای قبلی رو ترجیح میدادم

  4. unique گفت:

    من این حسو همیشه به جاده دارم
    دوست دارم همینجوری برمو برم ، اما جادهه هیچ وقت به جایی نرسه
    هیچ وقت تموم نشه
    مخصوصن جاده ی شب
    .
    .
    ==================================================
    .
    :)

  5. مریم بانو گفت:

    درسته مرز حلال شدن خونت پیش رفته بودی، ولی خب خوش اومدی بچه
    :)

  6. محمد گفت:

    پیاده رو رو دوس دارم
    مخصوصا زمستونا
    سرتو جم کنی تو یقه
    دستا تو جیب
    تنهایی قدم بزنی
    اگه برف هم بیاد خیلی فاز میده
    هندس فری هم اگه تو گوشت باشه و آهنگ پدر خوانده
    واااااااااااای
    چه شوووووووووووووود!!!!!!!!!!!!!!!ه

  7. l'etoile گفت:

    یه جاده خالی واسه مبدا نه مقصد

    چه عکس قشنگی کذشتی ولی با نوشته ات نمیخوره

  8. l'etoile گفت:

    او آقاه اون بالا هم که کم کم عکسش داره میاد پایین!!!

  9. پسرایرونی گفت:

    رفتن و نرسیدن، راهی طولانی اما خوش آیند…

    نه احساس خستگی، نه دیر شدن…

    به هیچ فکر کردن و اصلا فکر نکردن…

    تنها رفتن فاز می ده :دی

  10. Leo گفت:

    اون روزایی که دلیلی برا اینکه داغون باشی نیس ، اما به طور قطع داغونی ! دلت می خواد زمان فریز بشه تو همون اوضاعت…
    تو بمونی و همون حسه ساده…
    حسه فرار از بدبختی .

دیدگاه‌تان را ارسال کنید ...


Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.