بابام با دو نفر دیگه از هیئت مدیره ی ساختمون توی حیاط وایسادن دارن حرف میزنن
موبایلش توی اتاق زنگ میخوره. مامانم رفته گوشیش رو برداشته، بعد میره توی تراس برا بابام سوت میزنه و اونم میاد بالا!
—
بعد کلن تراس ما یه جوریه که خیلی توی دیده. در این حد که مثلن براتون بگم از پارک یه خیابون اونورتر کاملن دیده میشه
یکی از خاله هام هست گاهی که میاد توی پارک و مامانم / بابام توی تراس هستن، وایمیسته براشون سوت میزنه و اینا هم از اینور جواب میدن!
—
دیگه خلاصه حساب کنید ماجراهای ما و این کارای اینا رو…!
چه جالب و بامزه :))
:))
باحال بود
من الان به مامانت حسودیم شد بلده سوت بزنه
من بلد نیستم :(
حالا چی کار کنم اگر تراسمون مثل شما بود در آبنده؟
چه نظراتت شیک شده
منم بلد نیستم
این دوتا بلدن! :|
کاری نمیتونی بکنی :|
با تشکر از خلاقیت بزرگترها!
امین من میخوام با مامان بابات دوست بشم! تو فایده نداری اصلن! :دی
تازه من بلتم سوت یزنم! مثلن میتونم انگشت اشاره و همسایه بغلیش را تا ته بکنم تو حلقم بعد یه صدایی دربیاد گوش فلک کر بشه!
مدارکش هم موجوده! :دی
payeam bahaton amin shomare babato behem midi?
حالا بیا اینجا
بعدن یه کاریش میکنم :د
مشکلی که نیس
منتاها موضعت رو دقیق مشخص نکردی
با مامانم یا بابام دقیقن؟
منم بلد نیستم انقده دوست دارم سوت بزنم ..چه خونه قشنگی دارین الان داشفتم تصور م یکردم عین انشرلی خونه تونه بعد دقیقا رو به چه پارکیه ؟ بعد اهان اینم م یخواستم بگم چه مامان بابا باحالی داری بسیار خوشمان امد بیا مامانو بابامونو عوض ؟
یه دونه از این بوستان کوچیکاست بابا
هر خونواده ای یه مدله دیگه بالاخره
خوشی و ناخوشی خودش رو داره :)
این مامانا همشون گوله ی نمکن اصن:)
بوس براشون:-*