منم عاشق حرم امام رضا هستم… هیچ جایی اون آرامش و نمیتونم لمس کنم… به توجه به نگاه غریبه ها میشیم گوشه ای از حیاط و چشم میدوزم به گنبد طلا،پرنده ها،به بچه هایی که چقدر رها هستن و به آدمایی که هر کدوم دلی داره پر از غم!
سلام
منم دل خوشی از جمعه ها ندارم…یکی حدودای 12 ظهر که متنفرم! یکی هم از عصرش و هنگام غروب که دلتنگیو دلگیریه!
ولی این روزا اینجوری نیستم! واسم فرقی نداره! شاید هم بیشتر دوسش دارم…
آی گفتی
در به در دنبال یکی میگردم بزنیم بیرون، ولی مگه پیدا میشه
هی هی هی
همین امشب باهاش برم مشهد
راستش بار اولیه که دلم میخواد برم مشهد
همه ی دفعه های پیش که میرفتم، همیشه امام میطلبید اما من ناز میکردم… اما اینبار…
ها!؟ چی میگه!؟ مشهد!؟!؟!؟!؟
دل منم مشهد می خواد امین…
منم عاشق حرم امام رضا هستم… هیچ جایی اون آرامش و نمیتونم لمس کنم… به توجه به نگاه غریبه ها میشیم گوشه ای از حیاط و چشم میدوزم به گنبد طلا،پرنده ها،به بچه هایی که چقدر رها هستن و به آدمایی که هر کدوم دلی داره پر از غم!
عصر جمعه رو خدا ساخته که بشینی گوشه ی خونت هی چایی بخوری هی هرچی غم و غصه جمع شده تو کل هفته بذاری به حسابش
سلام
منم دل خوشی از جمعه ها ندارم…یکی حدودای 12 ظهر که متنفرم! یکی هم از عصرش و هنگام غروب که دلتنگیو دلگیریه!
ولی این روزا اینجوری نیستم! واسم فرقی نداره! شاید هم بیشتر دوسش دارم…