فهمیدی؟!
خوبه که فهمیدی! D:
—
اما جدیش اینکه حس میکنم مشکلی نداشتین، یعنی از شئاهد معلوم بود! وگرنه نمیذاشتم
سعید هم که یه مقدار مطمئن نبودم، و عکسش هم که اینجوریه و مشکلی نداره
می گن یه ترکه می ره تو ورزشگاه اولین نفریو که می بینه دوستش بوده بهش دست می ده ، بعد میمونه تو رودربایستی به همه ی ورزشگاه دست می ده !
جریانه این عکسا هم اینه امین ؟ :-” =))
اونی که دیروز سر کلاس نشون دادی رو بیشتر دوست داشتم
یعنی می دونی چون رنگ تسبیحش توش پیدا بود. آخه یه موقع هایی حس می کنم سعید برای هر حالتش یه تسبیح خاص داره! آره سعید؟
و خب تصادفاً یا از قصد توی این عکس تسبیح و لباسش هم رنگ بودن.
در کل یه حس خاصی نسبت به رنگی این عکس داشتم که نمی تونم راحت بیانش کنم. یه حرف خاص داشت انگار، یه دید خاص، یه تفکر خاص…
اجازه که هست ولی امکانات نیست ظاهرا!
همون چند تا سایت آپلودی که مونده بود هم فیلتر شدند!!!:”(
ببین کار خاصی نکردم.تو office picture manager تو قسمت brightness & contrast یه کم Midtone ش رو زیاد کردم.انقدی تغییر نمی کنه ولی از زیادی تاریکیش کم میشه.بازم بگم تاریکی عکسه زیاده ، من به کنتراستش یا سیاه سفید بودنش کار ندارم.
:)
اجازه گرفتی عکس ملتو میذاری؟:دی
هنوز که عکس تو رو نذاشتم
هروقت هم گذاشتم برا خودت بهتره که این سؤال رو نپرسی!! حالا دیگه D:
تو قبلا عکس منو گذاشتی، با یگانه.اجازه هم که دست خودتونه ظاهرا!
فهمیدی؟!
خوبه که فهمیدی! D:
—
اما جدیش اینکه حس میکنم مشکلی نداشتین، یعنی از شئاهد معلوم بود! وگرنه نمیذاشتم
سعید هم که یه مقدار مطمئن نبودم، و عکسش هم که اینجوریه و مشکلی نداره
رو سیاه…
خوبیت اینه که چند وقت آدم بلاگتو نمیبینه بعد که میاد، کلی ذوق زده میشه و قلبش به نوسان میفته :)
آقا من شرمنده م. به نوسان افتادن قلب یعنی چی؟ چه اتفاقی میافته اون وخ؟چجوریاس کلاً؟
خوشتیپارو می دزدن
می گن یه ترکه می ره تو ورزشگاه اولین نفریو که می بینه دوستش بوده بهش دست می ده ، بعد میمونه تو رودربایستی به همه ی ورزشگاه دست می ده !
جریانه این عکسا هم اینه امین ؟ :-” =))
:)) تیکه به جایی بود!
ای بابا…
دست رو دلم نذار! D:
میتونه اینم باشه
خودمم بهش فک کردم
اما نه هنوز اینجوری نشده
اما به نکته ی خوبی اشاره کردی بچه!
اصلاحیه
بچه: بچه پررو! P:
:)))))))
خودتی
با این کنتراست،باید نقاشی می شد . یه کنته مشتی
اونی که دیروز سر کلاس نشون دادی رو بیشتر دوست داشتم
یعنی می دونی چون رنگ تسبیحش توش پیدا بود. آخه یه موقع هایی حس می کنم سعید برای هر حالتش یه تسبیح خاص داره! آره سعید؟
و خب تصادفاً یا از قصد توی این عکس تسبیح و لباسش هم رنگ بودن.
در کل یه حس خاصی نسبت به رنگی این عکس داشتم که نمی تونم راحت بیانش کنم. یه حرف خاص داشت انگار، یه دید خاص، یه تفکر خاص…
راستش من یه تسبیح بیشتر ندارم که اونم علی الحساب گم کردم. این تسبیح مال یکی دیگه بود، وسط بحث برداشتم که یه کم ور برم باهاش
ولی کلن تسبیح چیز خوبیه
االبته بماند که تسبیح مال حاج آقاهاس!
تسبیحش که اینجام معلومه
اما میتونم یه هفته سعید رو بدم به تو اگه میخوای
اینم فکر خوبیه! بهتر از خودته مسلماً!
:دی
:خنده شیطانی
*:
D:
کلن مال خودت
چرا سعید وقتی عکساش مخدوش می شن انقد خوش تیپ به نظر میاد؟
میخوای با سیاه نمایی و این سوالای بی اساس به همه بگی که من خوشتیپ نیستم؟! خیال کردی اینا نمیدونن واقعیتو؟! حسود! حسود! حسود!
من همین عکس کنار کامنتام بسه واسه اینکه به کسی حسودیم نشه.
توام برو خدا رو شکر کن گشادتر از اونم که اون عکست که سر کلاس خوابیدیو آپلود کنم. :))
دیگه از کیا حق السکوت میگیری؟ :))
حاضرم برای خریدن سوتی های مریم که بابتش ازش حق السکوت میگیری اقدام کنم
کاسه داغتر از آش نشو تو دیگه!
برا سعید گلپر دود کنید !
خوشمان آمد
اونی که تو عکسه
http://tetawaves.blogspot.com
jt;
تفکر….
….!
تم بلاگت به کنار ،
آخه چرا انقد عکسات تاریکن بشر!
یادم رفت بگم “اونم عکس به این خوبی!”
شاید نبودن
شدن
اما خوبه ها!
شاید خودت عادت کردی.من همین عکستو کپی کردم یه کم روشنش کردم خیلی بهتر شد.
ببینم؟
اجازه هس؟ :دی ;)
اجازه که هست ولی امکانات نیست ظاهرا!
همون چند تا سایت آپلودی که مونده بود هم فیلتر شدند!!!:”(
ببین کار خاصی نکردم.تو office picture manager تو قسمت brightness & contrast یه کم Midtone ش رو زیاد کردم.انقدی تغییر نمی کنه ولی از زیادی تاریکیش کم میشه.بازم بگم تاریکی عکسه زیاده ، من به کنتراستش یا سیاه سفید بودنش کار ندارم.
:)